كسى كه بر
جماعتى امامت كند و رهبرى آنها را بر عهده گيرد در حالى كه در ميان آنها فردى از
او آگاهتر وجود دارد، پيوسته كار آن گروه رو به سقوط مىرود!»
[1]
اين اصل در
تمام مراحل مديريّت و فرماندهى صادق است.
كسى كه
متصدّى امور مسلمانان شود و فردى را به عنوان سرپرستى كارى تعيين كند، در حالى كه
مىتواند كسى را پيدا كند كه براى مسلمانان از او بهتر باشد به خدا و رسولش خيانت
كرده است!» [2]
در گذشته
معمول بود كه لشكر را به چهار بخش تقسيم مىكردند: «مَيْمَنَه»؛ «مَيْسَره»؛ «قلب
سپاه» و «مقدّمه يا طلايع». حتّى در لشكر 72 نفرى به ظاهر كوچك و در معنى بزرگ
حضرت امام حسين عليه السلام در روز عاشورا، اين معنى دقيقاً رعايت شد.
يكى از ياران
خاص را در مَيْمَنَه قرار داد، و ديگرى را در مَيْسَرَه، و خود امام عليه السلام
در قلب لشكر قرار گرفت، (مقدّمه لشكر معمولًا مربوط به مواقعى بوده كه نقل و
انتقالى صورت مىگرفت كه براى پيشگيرى از هر نوع غافلگير شدن، مقدّمه در فاصلهاى
جلوتر حركت مىكرد، تا تمام مسير را زير نظر بگيرند و در صورت احساس خطر و بودن
دشمن در كمينگاه، به وسيله پيكهاى تيزرو فرمانده لشكر را باخبر كنند).