نام کتاب : مديريت و فرماندهى در اسلام نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 34
جاى خود
گذارد، و غائله را برچيد [1]؛ بلكه بعد
از هجرت به مدينه در مواردى كه ممكن بود از حادثه سادهاى، اختلاف بزرگى به وجود
آيد، با استفاده از روشهاى بسيار ظريف، زمينههاى اختلاف را بكلّى برمىچيد و با
مديريّت والاى خود، به غائله پايان مىداد.
مثلًا به
هنگام ورود به مدينه و استقبال پرشكوه مردم شهر و انتظار هر يك از آنها كه پيامبر
به خانه او وارد شود، بيم اين مىرفت كه هرگونه ترجيح در ميان افراد و قبائل، وضع
شكننده آغاز ورود را به هم ريزد؛ پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم با يك الهام
الهى فرمود: «ناقَتى مأمورَة»[2]
(شتر من، خود دستورى دارد كه اجراء خواهد كرد!) و ناقه به راه خود ادامه داد تا در
كنار خانه «ابوايّوب انصارى» بر زمين نشست و پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم بر
او وارد شد و مسأله بدون كمترين ناراحتى پايان يافت!
2- عقد
مُواخات
جامعه كوچك
اسلامى آن روز از دو گروه «مهاجران مكّه» و «انصار مدينه» تشكيل مىشد. دو گروه با
دو فرهنگ متفاوت و آداب و رسوم مختلف كه فقط اسلام، حلقه اتّصال آنان بود.
پيامبر بايد
آنها را دقيقاً هماهنگ ساخته و سازماندهى كند و انگيزههاى حركت در مسير واحد را
در آنها به وجود آورد، و هر گونه اختلاف را برچيند.
در اينجا دست
به يك اقدام بىسابقه و ابتكارى زد و ميان آنها «دو به دو» پيمان «مواخاة» و
برادرى بست. درست است كه مسلمانان عموماً برادر هستند، ولى اين يك پيمان نزديكتر و
جدّىتر بود كه قدرت تأثير عجيبى داشت، و از اين طريق