نام کتاب : مديريت و فرماندهى در اسلام نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 148
اين سعه صدر به راستى عجيب است!
جانشين والا مقام او، امير مؤمنان على عليه السلام نيز هنگامى كه شريعه فرات [1] را در ميدان
«صفّين» از چنگال متجاوزان (بنى اميّه) درآورد، دستور داد آب را براى همه آزاد
بگذارند؛ و هرگز راضى نشد پيشنهاد بعضى از حاضران را دائر به بستن آب به روى لشگر
معاويه- همان كارى كه آنها در حال سلطه بر شريعه فرات كرده بودند- تكرار كند.
اين بلند نظريها و سعه صدر و ظرفيّت وجودى، براى پيشبرد كار مدير و فرمانده
چنان مؤثّر است كه مىتواند دشمنان سنگدل را به دوستان صميمى مبدّل سازد.
«... فَإِذَا
الَّذى بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِىٌّ حَميمٌ؛ ناگاه (خواهى ديد) همان كس كه ميان تو و او دشمنى است،
گويى دوستى گرم و صميمى است!» [2]
***
9- دلسوزى و عشق به كار
هيچ كس نمىتواند مدير و يا فرمانده خوبى باشد مگر اينكه به كار خود عشق
بورزد.
آنها كه برنامههاى خود را به عنوان يك «مسؤوليّت ادارى» يا «نجات از اعتراض
مردم و توبيخ مافوق» انجام مىدهند، به دايهاى مىمانند كه در برابر گرفتن مزد،
مسؤوليّت «تغذيه» يا «تربيت» كودكى را بر عهده گرفته، ولى آنها كه به كار خود عشق
مىورزند همچون مادرند!
و مىدانيم هزاران دايه همچون يك مادر نخواهد بود؛ چرا كه اين را دل سوزد و آن
را دامان، و گاه حتّى دامانش هم نمىسوزد!
[1]- «شريعه» به معنى آبراه است؛ زيرا
در كنار نهرهاى بزرگ كه سطح آب از زمينهاى مجاور بسيار پائين است بدون آبراه
نمىتوان به آب دست يافت.