نام کتاب : مديريت و فرماندهى در اسلام نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 109
گروهى را نزد يهود بنى قُرَيْظه، فرستادند؛ گفتند؛ حيوانات ما در اينجا دارند
تلف مىشوند، در اينجا براى ما جاى توقّف زياد نيست؛ فردا صبح حمله را بايد آغاز
كنيم تا كار يكسره شود.
يهود در پاسخ گفتند: فردا شنبه است و ما دست به هيچ كارى نمىزنيم؛ به علاوه،
از اين بيم داريم كه اگر جنگ به شما فشار آورد به شهر و ديار خود بازگرديد و ما را
در اينجا تنها بگذاريد؛ بنابراين، شرط همكارى ما آن است كه گروهى از اشراف خود را
به عنوان گروگان به دست ما بسپاريد.
هنگامى كه اين خبر به «قريش» و «غَطَفان» رسيد، گفتند: به خدا سوگند معلوم
مىشود «نعيم بن مسعود» راست مىگويد، خبرى در كار است!
آنها رسولانى به سوى يهود فرستادند و گفتند به خدا يك نفر را هم به شما
نخواهيم داد، اگر مايل به جنگ هستيد، آمادهايم!
«بنى قُرَيْظة» وقتى از ماجرا آگاه
شدند گفتند كه «نعيم بن مسعود» حرف حقّى مىزد، اينها قصد جنگ ندارند حيلهاى در
كار است؛ مىخواهند غارتى بكنند و به شهرهاى خود باز گردند؛ و شما را در برابر
محمّد عليه السلام تنها بگذارند؛ پيام دادند كه حرف همان است كه گفتيم؛ تا گروگان
نسپاريد، جنگ نخواهيم كرد! قريش و غَطَفان هم بر سر حرف خود اصرار ورزيدند و در
ميان صفوف آنها اختلاف افتاد و در همان اوقات بود كه شبانه طوفان سرد شديدى در
گرفت، آنچنان كه خيمههاى آنها را به هم ريخت و ظرفهاى غذا را از روى اجاق به روى
زمين انداخت.
همه اين عوامل دست به دست هم داد، قريش دست و پا را جمع كردند و فرار را
برقرار ترجيح دادند؛ به گونهاى كه حتّى يك نفر از آنها در ميدان جنگ باقى نماند! [1]
بدون شك، استفاده از چنين روشهائى بدون داشتن اطّلاعات وسيع از وضع دشمن و
زمينه سازيهاى قبلى ممكن نيست.
ويژگيهاى يك سازمان اطّلاعات اسلامى
[1]- مغازى «واقدى»، ص 480- سيره «ابن
هشام»، ج 3، ص 240- سيره «حلبى» ج 2، ص 346.
نام کتاب : مديريت و فرماندهى در اسلام نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 109