نام کتاب : خدا را چگونه بشناسيم نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 140
آن روزنه به بيرون نگاه كنيم. باز فرض كنيد وقتى به بيرون نگاه ميكنيم يك قطار
شتر از مقابل روزنه مى گذرد.
بديهى است كه ما نمى توانيم يك كاروان شتر را با هم ببينيم بلكه شترها را به
صورت جدا جدا و حتى هر شتر را هم نه به صورت كامل مى بينيم بلكه به صورت اجزايى كه
يكى پس از ديگرى ظاهر مى شوند. اول سر و گردن يك شتر ظاهر مى شود و بعد كوهان و
شكم و بالاخره پا و دم آن. به راستى اگر از وضع كاروان شتر بى خبر بوديم، خيال
مى كرديم آنها به صورت تدريجى از يك طرف موجود مى شوند و سپس از سوى ديگر نابود
مى شوند. در اين صورت، روزنه محدود «ديد» ما براى شترها، گذشته و آيندهاى ترسيم
مى كند.
وضعيت ما در اتاق كوچك آن چنان است، اما براى آنانى كه بيرون از اتاق هستند
وضع چگونه است؟ آنها با يك افق ديد وسيعترى نگاه مى كنند و از اين رو، آن كاروان
شتر را يك جا در حال حركت مى بينند. اين كه مى گوييم «در حال حركت»، به دليل
محدوديت وضعيت ماست. ما در يك گوشه ايستادهايم و كاروان شتر هم با ما فاصله
بيشترى ايجاد مى كنند اما اگر ما با آنها حركت مى كرديم و چيزى هم نبود تا وضعيت
خودمان را با آن مقايسه كنيم، آنگاه حركت هم چندان براى ما معنى نداشت. اين موضوع
را مى توان در مورد حركت زمين فهميد. يك عمر است كه سوارِ مَرْكب «كره زمين»
هستيم و به سرعت در فضا پيش مى رويم و اصلًا حركتى احساس نمى كنيم. اكنون
مى پرسيم؛ اگر غير از كره زمين سياره ديگرى در اين فضاى پهناور وجود نداشت باز
براى اين كره حركت معنا و مفهومى
نام کتاب : خدا را چگونه بشناسيم نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 140