«كِسَفْ» (بر وزن پدر) جمع كِسْف (بر وزن فِسق) به معناى پارچهاى است كه قطعه قطعه
شده، و در اينجا اشاره به بعضى از كرات آسمانى است كه تحت تأثير عواملى منفجر و
پاره پاره مىشود، و سنگهاى سرگردانى به وجود مىآورد كه اگر در حوزه جاذبه زمين
(به فرمان الهى) قرار گيرند به صورت بارانى از سنگ فرو مىريزند، و يا به صورت
قطعات عظيمى از سنگها كه هر كدام مىتواند منطقه وسيعى را ويران كند فرود مىآيد
چنانكه دانشمندان نمونه آن را در سرزمين
«سيبرى» كشف كردهاند.
و در پايان آيه مىفرمايد: در اين نشانه روشنى است براى هر بنده تو به كار،
بندهاى كه از ترس كيفر الهى به سوى او بازگشته، و دست توبه و انابه را به درگاهش
برداشته است (انَّ فِى ذَلِكَ لَآيةً لِكُلِّ عَبْدٍ
مُنِيْبٍ)
مسلّماً همه انسانها در ارايه اين آيات مورد توجهند ولى تنها بندگانى كه
خائفند و احساس مسؤوليت مىكنند از اين آيات منتفع مىشوند. [1]
و به تعبير ديگر جمله «لِكُلِّ
عَبْدٍ مُنِيْب» به منزله بيان علت است براى جمله «انّ فِى ذلِكَ لَآيَةً» يعنى توجه به حقيقت عبوديت و توبه و انابه سبب بهرهگيرى از آيات الهى
مىشود. [2]
و در حقيقت اگر مفهوم حقيقتى عبوديت و بندگى را بشكافيم از توبه و انابه به
هنگام ارتكاب گناه خالى نخواهد بود.
***
سوّمين و آخرين آيه مورد بحث بار ديگر اشاره به سرنوشت وحشتناك قوم لوط
مىكند، همان جمعيت آلودهاى كه رسوايى را به آخرين حدّ رساندند و تمام ارزشهاى
ايمانى و انسانى را به باد مسخره گرفتند و در لجنزار فساد و فحشا و بىعفتى فرو
رفتند.
مىفرمايد: «هنگامى كه شهرهاى آنها را درهم كوبيديم،
ويرانههاى آن را باقى