اين تعبير دليل روشنى بر تأثير تبليغات سامرى است، او از جهات زير بهرهگيرى
كرد:
1- استفاده از غيبت موسى.
2- تمديد مأموريت او به چهل شب.
3- استفاده از زر و زيورآلاتى كه براى توده عوام مخصوصاً بنىاسرائيل ارزش
زيادى داشت و چشم و دل آنها را پر مىكرد.
4- بهرهگيرى از زمينههاى مساعد انحرافى كه وقتى بنىاسرائيل از درياى نيل
نجات يافتند و از كنار قومى بتپرست عبور كردند از موسى تقاضاى ساختن بت كردند. «قالُوا يا مُوسى إجْعَلْ لَنا الهاً كَما لاهُمْ لِهَةٌ» (اعراف/ 138)
5- موقعيت اجتماعى سامرى در ميان بنىاسرائيل و اعتماد آنان به او تا آنجا كه
قداست خاصى براى او قائل بودند و او را پرورش يافته جبرئيل مىخواندند! [1]
6- علاقه افراد ضعيف الفكر به خداى محسوس، و عدم توجه آنها به خدايى كه از
صفات جسمانى كاملًا دور است، تا آنجا كه بنىاسرائيل از موسى تقاضا كردند خدا را
به آنها نشان دهد تا با چشم خود ببينند (بقره/ 55).
اين جهات و جهات مختلف ديگر سبب شد كه آنها به كلى از خداوند واحد يكتا منحرف
شوند و فريب تبليغات مسموم سامرى را بخورند و به بتپرستى روى آورند.
و لذا هنگامى كه موسى بازگشت و بر سر آنها فرياد كشيد و زشتى فوقالعاده اين
حركت انحرافى را براى آنها بازگو كرد همچون افراد خفتهاى كه ناگهان بيدار شوند
فرياد ندامت را بلند كردند، و حتى حاضر شدند براى قبولى توبه و كفاره اين گناه
بزرگ شمشير بر يكديگر كشند و خون گروهى از مرتدين
[1]. تفسير ابوالفتوح رازى، جلد 7،
صفحه 482، تفسير روح البيان، جلد 5، صفحه 414، دائرة المعارف دهخدا ماده سامرى.