چيز را از دست مىدهد، يا شخصيت او را در هم مىشكند.
گاه سرچشمه آن تكبر و خودخواهى است به طورى كه حاضر نيست در مقابل حق خضوع
كند، و گاه عوامل ديگر.
تعصب و لجاجت حجاب ضخيمى در مقابل ديدگان عقل انسانها فرو مىكشد و به آنها
اجازه نمىدهد واقعيتها را ببينند، افرادى را مىبينيم كه به هيچ قيمت حاضر
نيستند از عقيده و حرف خود دست بردارند هرچند دلايل قطعى بر بطلان آن اقامه شود، و
به اصطلاح اگر با هزار و يك دليل ثابت كنيم مرغ دو پا دارد باز مىگويند فقط يك پا
دارد! و اگر دستشان را بگيريم و مقابل آفتاب بريم چشم خود را مىبندند و مىگويند
شب است!
آيات فوق به خوبى اين حقيقت را منعكس كرده و اينگونه افراد را كوران و كردن،
و گاه مردگان، معرفى مىكند، و گاه مىگويد بر دلهاى آنها مهر نهاده شده و در
محفظهاى قرار گرفته و از هر سو بسته شده است.
در روايات اسلامى نيز روى اين معنا تكيه بسيار شده تا آنجا كه اميرمؤمنان
عليه السلام مىفرمايد: «اللَّجُوجُ لا رَأْىَ
لَهُ؛ افراد لجوج نظر صائبى ندارند». [1]
و در جاى ديگر مىفرمايد: «اللَّجاجُ
يُفْسِدُ الرَّأْىَ؛ لجاجت نظر صائب را از ميان
مىبرد». [2]
يا مىفرمايد: «لَيْسَ لِلِلَّجُوج تَدْبيْرٌ؛ لجوج تدبيرى ندارد». [3]
و نيز اميرمؤمنان عليه السلام در خطبه قاصعه مىفرمايد: «فَاللَّهَ اللَّهَ
فِى كِبْرِ الْحَمِيَّةِ وَ فَخْرِ الْجاهِلِيَّةِ فَانَّهُ مَلاقِحُ الشَّنَئانِ،
وَمَنافِخُ الشَّيْطانِ، الَّتِى خَدَعَ بِهَا اْلأُمَمَ الْماضِيَةَ وَالْقُرُونَ
الخالِيَةَ حَتّى أَعْنَقُوا فِى حَنادِسِ جَهَالَتِهِ وَ مَهاورى ضَلالَتِه؛ شما را به خدا سوگند از كبر و نخوت تعصب و تفاخر جاهلى بر
حذر باشيد كه مركز پرورش كينه و بغض، و كانون وسوسههاى شيطان است، كه ملتهاى
پيشين و امتهاى قرون گذشته را با آن فريفته است تا آنجا كه در