تاريكىهاى جهالت فرو رفتند و در گودالهاى هلاكت سقوط كردند». [1]
اين سخن را با كلام ديگرى از همان امام بزرگوار پايان مىدهيم كه در نامه خود
به گروهى از اهل شهرهاى مختلف در گزارش ماجراى صفين چنين نوشت:
«مَنْ لَجَّ وَتَمادَى فَهُوَ الرّاكِسُ
الَّذِى رانَ اللَّهُ عَلَى قَلْبِهِ وَ صارَتْ دائِرَةُ السَّوْءِ عَلى
رَأْسِهِ؛ كسى كه (در امور باطل) لجاجت و پافشارى كند
پيمان شكنى است كه خدا زنگار بر قلبش نهاده، و حكومت خود كامگان بر سر او سايه
اندخته است». [2]
البتّه همانگونه كه گفته شد اصرار و پافشارى بر حق، تعصب نيست، و اگر آن را
تعصب نام گذاريم «تعصب ممدوح» است، لذا در حديثى از امام على بن الحسين عليه
السلام آمده است: وقتى از مفهوم عصبيّت از آن حضرت سؤال كردند فرمود: «الْعَصَبِيَّةُ الَّتِى يَأْثِمُ عَلَيْها صاحِبُها أَنْ
يَرَى الرَّجُلُ شِرارَ قَومِهِ خَيْراً مِنْ خِيار قَومٍ آخَريْنَ، وَلَيْسَ
مِنَ الْعصَبِيَّةِ أَنْ يُحِبَّ الرَّجُلُ قَوْمَهُ وَلكِنْ مِنَ الْعَصَبِيَّةِ
أَنْ يُعِيْنَ قَوْمَهُ عَلى الظُّلْمِ؛ عصبيتى
كه انسان به خاطر آن گناه مىكند اين است كه بدان قوم خود را بهتر از نيكان اقوام
ديگر بداند ولى اين عصبيّت نيست كه انسان قوم خود را دوست دارد عصبيّت اين است كه
آنها را اعانت بر ظلم كند». [3]
7- حجاب تقليد كوركورانه
قبلًا به اين آيات گوش جان قرا مىدهيم:
1- «قالُوا سَواءٌ عَلَيْنا أَوَ عَظْتَ أَمْ لَمْ تَكُنْ مِنَ الْواعِظِيْنَ-
انْ هذا الَّا خُلُقُ اْلأَوَّلِيْنَ- وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِيْنَ» (شعراء/ 136 تا 138).