در حديثى مىخوانيم كه امام صادق عليه السلام پس از اينكه تأييد فرمود: «انَّ اساسَ الدينِ التَوْحيدُ وَ الْعَدْلُ؛ پايه و اساس دين توحيد و عدالت است»، افزود: «امَّا التَوْحيدُ فَانْ لا تُجَوِّزَ عَلى رَبِّكَ ما
جازَ عَلَيْكَ، وَ امَّا الْعَدْلُ فَانْ لا تَنْسِبَ الى خالِقِكَ ما لامَكَ
عَلَيْهِ؛ توحيد آن است كه آنچه بر تو رواست، بر خدا روا
ندارى (و او را از تمام صفات ممكنات پاك و منزّه بشمرى) و امّا عدل آن است كه عملى
را به خدا نسبت ندهى كه اگر آن را خودت انجام مىدهى، تو را به خاطر آن ملامت
مىكند»-/ دقّت كنيد. [1]
***
63- منابع چهارگانه فقه
منابع فقهى ما همان گونه كه در گذشته نيز اشاره شد، چهار چيز است:
نخست «كتاب اللَّه» قرآن مجيد است كه سند اصلى
معارف و احكام اسلام مىباشد.
دوّم سنّت پيامبر صلى الله عليه و آله و «امامان
معصوم» اهل بيت عليهم السلام.
سوّم اجماع و اتّفاق علما و فقهاست كه كاشف از نظر
معصوم باشد.
و چهارم دليل عقل است و منظور از دليل عقل، دليل عقل قطعى است؛ و امّا
دليل عقل ظنّى مانند «قياس» و «استحسان» در هيچ يك از مسائل فقهى نزد ما قابل قبول
نيست؛ بنابراين هرگاه فقيه با گمان خويش مصلحتى را در چيزى ببيند كه در كتاب و
سنّت حكم آن به خصوص وارد نشده است، نمىتواند آن را به عنوان يك حكم الهى