است، اديان الهى و كتب آسمانى و پيامبران براى تكميل اين امر از سوى خداوند
مبعوث شدند تا هم بر ادراكات عقلى تأكيد كنند و هم زواياى تاريكى را كه عقل از درك
آن عاجز بوده بر او روشن سازند.
اگر ما استقلال عقل را در تشخيص حقايق بكلّى انكار كنيم، مسأله توحيد و
خداشناسى و بعثت انبياء و اديان آسمانى از ميان خواهد رفت، زيرا اثبات وجود خدا و
حقانيّت دعوت انبيا، جز از طريق عقل امكانپذير نيست. بديهى است بيانات شرع در
صورتى قابل قبول است كه اين دو اصل (توحيد-/ نبوّت) قبلًا با دليل عقل ثابت شود؛ و
اثبات اين دو موضوع تنها به دليل شرع غير ممكن است.
***
57- عدل الهى
به همين دليل ما معتقد به عدل الهى هستيم و مىگوييم محال است خداوند بر
بندگانش ظلم كند، بى دليل كسى را مجازات و يا بى دليل عفو نمايد، محال است به
وعدههاى خود وفا نكند، و محال است شخص ناصالح و خطاكارى را به مقام نبوّت و رسالت
از سوى خويش منصوب نمايد، و معجزاتى در اختيار او بگذارد.
و نيز محال است بندگانش را كه براى پيمودن راه سعادت آفريده است بدون راهنما و
رهبر بگذارد، چرا كه همه اين كارها زشت و قبيح است، و بر خداوند متعال زشت و قبيح
روا نيست.