البته باید در نظر داشت، ما که میگوییم باید ماهیات و معانی را به وجود آورده و از اکتفا به ظاهر پرهیز کرد، منظور این نیست که باید به شکل ظاهر بیاعتنا باشیم؛ بلکه باید هم جلوه ظاهری را ایجاد نموده و هم معنی و باطن را؛ همانگونه که خداوند از ما خواسته و رسول خدا (ص) انجام میداد. زیرا شکل و ظاهر نیز بسیار مهم است. و اگر کسی مانند صوفیها، اصلًا جلوه خارجی و شکل ظاهری را رعایت نکند، خود و دیگران را گمراه نموده و با این عمل از دین خارج میشود.
آنان ادعا میکنند که در پی حقایق بوده و به شکل ظاهر کاری ندارند، ولی میبینیم که حقایق را نیز بوجود نمیآوردند و کسی که شکل ظاهر را ترک کند، حتماً روح و ماهیت را نیز ترک خواهد کرد و ضرر این کار از هر چیزی برای اسلام بیشتر است؛ زیرا بقای دین با حفظ شکل و ظاهر آن است. این نه بدان جهت است که اسلام از شکل ظاهری و معنای باطنی تشکیل شده و کسی که یکی از این دو را ترک کند، اسلام را ترک کرده است- که گرچه این مطلب درستی است وکسی در آن شکی ندارد- بلکه بدین علت است که مراقبت از ظواهر و حفظ آن، موجب پیروی بیشتر مردم از دین میشود؛ زیرا معانی دین اموری باطنی است که معمولًا برای مردم آشکار نمیگردد تا از آن پیروی کنند. تنها چیزی که مردم میبینند، شکل ظاهری معانی دین است و علت اینکه سفارش بیشتری به روح ومعانی دین میکنیم، این است که نزد شارع، روح و معانی مهمتر از شکل و ظاهر آن است. بنابراین به همان مقدار که به شکل و ظاهر اهمیت میدهیم، باید به روح و معنا نیز اهمیت دهیم.