حيوانى خود را كنترل كند. ولى اگر اين ارزشها را نپذيرفت، مانند حيوان، هيچ حدّ و مرزى براى او وجود ندارد و تمام زندگى انسان غرق در مسائل جنسى مىشود و ارزشهاى انسانى، حتى مسائل مربوط به زندگى مادّى، صنايع و تكنولوژى نيز متروك واقع مىشود؛ زيرا انسانى كه شبانه روز در فكر مسائل جنسى است به هيچ چيز ديگرى فكر نمىكند.
آنچه مىتواند انسان را محدود و معتدل سازد كه از اين غريزه به صورت صحيح استفاده كند پذيرفتن يك سلسله ارزشهاست؛ مانند پذيرش مطلوبيت علم، پذيرش عفّت و پاكدامنى و پذيرش عبادت خدا و توجه به او و انس با او. اگر چنين چيزهايى به عنوان ارزش پذيرفته شود مانع از طغيان شهوت خواهند شد. در غير اين صورت، شهوت به صورت افسار گسيخته در جامعه حكم فرما مىشود.
علت بعثت انبيا اين بوده كه مردم نسبت به برخى از ارزشها باور پيدا كنند. كسانى كه با انبيا مخالفاند و پيشرفت آنها را مغاير منافع خود مىدانند درصدد برمى آيند تا از طرح آن ارزشها جلوگيرى كنند و ارزشهاى ديگرى را جايگزين آن ها نمايند؛ بجاى آنكه به مردم جامعه بفهمانند كه بايد غرايز حيوانى را كنترل كرد، بيشتر به آنها دامن مىزنند و آن ها را تحريك مىكنند. آنان به ارضاى طبيعى اين انگيزه ها اكتفا نمىكنند، بلكه انگيزشهاى كاذب و بلوغهاى زودرس ايجاد مىكنند و تلاش مىنمايند تا مردم را در دام شهوت بيندازند.
دليل تمام اين كارها اهداف مادّى است. به فرض، كارخانهاى كه مىخواهد از توليد و فروش لوازم آرايش سود ببرد، به هر صورت ممكن، مردم را دعوت مىكند كه از آن وسايل بيشتر بخرند و بيشتر استفاده كنند. اين دعوت تا آنجا اثر مىگذارد كه قشرهايى از جامعه از غذاى ضرورى خود