نماز خواندن لازم است از خواب شيرين و لذيد صبحگاهى صرف نظر كنيم؛ اما در عوض، تحمّل اين رنج به تحقق كمال بالاترى منجر مىشود. كه از آن به «مصلحت» تعبير مىكنيم.
4. تعيين مصلحت در موارد تزاحم
گاهى بين خواستهها، تمايلات و نيازهاى «يك فرد» تزاحم ايجاد مىشود كه لازم است يك خواسته يا نياز، فداى خواسته و نياز ديگر گردد؛ براى مثال، پزشك به بيمار توصيه مىكند كه از فلان داروى تلخ استفاده نمايد. اين امر براى بيمار موجب رنج و ناراحتى است، ولى در مقابِل سلامتى كه براى بيمار حاصل مىشود، قابل مقايسه نيست. خداى متعال به انسان دستور داده ماه رمضان را روزه بگيرد. بدن انسان با روزه ضعيف شده و كارآيى آن كم مىگردد. بديهى است كه كارگر با خوردن غذا بهتر مىتواند كار كند و محصل و معلم بهتر مىتوانند به درس و تحقيق بپردازند؛ ولى گفته مىشود مصلحت در اين است كه گرسنگى بكشند. هر چند سختىها و مشكلاتى براى انسان پيش مىآيد، ولى در عوض، سلامتى جسم، روح و قوت اراده حاصل مىشود و زمينه بهترى براى عبادت و بندگى خدا فراهم مىگردد. ارزش اين امورى كه به وسيله روزه حاصل مىشود، در مقابل محروميتهاى ناشى از آن، قابل مقايسه نيست.
گاهى بين خواستههاى دو فرد تزاحم حاصل مىشود؛ مثلا گاهى زن و شوهر در زندگى مشترك داراى تمايلات و خواستههاى گوناگون و مزاحم هستند. در اين موارد بايد خواسته كدام يك مقدّم گردد؟ در بعضى موارد، مصلحت در آن است كه خواسته زن مقدّم گردد، و در مواردى مصلحت در آن است كه خواسته مرد اجرا گردد. مرد موظف است نفقه زن را بپردازد. گرچه او بايد با تحمل رنج و سختى مخارج زندگى زن، مثل غذا، لباس و مسكن را تأمين نمايد، امّا در عوض زن با آرامش روحى و جسمى بيشترى مىتواند فرزندان را تربيت نمايد و آسايش و رفاه را در محيط خانه به ارمغان آورد. زن نيز بايد از بعضى خواستههايش صرفنظر نمايد تا نوع ديگرى از آرامش و صميميت در خانواده حاكم گردد. بنابراين، مصلحت يعنى: رنج كمتر فداى سود و كمال بيشتر.
شبيه مطلب فوق در روابط اجتماعى وجود دارد؛ جايى كه ميليونها انسان با يكديگر ارتباط دارند. يكى از اين روابط اجتماعى رابطهاى است كه «دولت و دستگاه حاكم» از يك