الايمان الاّ الحبّ» آيا ايمان جز محبّت و دوستى امر ديگرى است[1]؟ از اينرو در اسلام اولين مرتبه قداست براى خداى تبارك و تعالى است و در مراتب بعدى هر كس به او نزديكتر و داراى ارتباط بيشتر با اوست. پروردگار متعال به دليل هستى مطلق، كمال مطلق و ... از برترى بىنظيرى برخوردار است و طبيعى است از همه محبوتر و دوست داشتنىتر باشد، تا اندازهاى كه بايد در برابر او به خاك افتاد و پيشانى را بر زمين ساييد. اين سجده به دليل همان قداست است. در مرتبه بعد، پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) به دليل بيشترين ارتباط با خداوند، داراى تقدس و احترام بيشترى است، تا آنجا كه خداوند و فرشتگانش بر او درود مىفرستند و از مؤمنان نيز مىخواهند تا درود بفرستند[2]. و شرع مقدس گذاردن دستِ بدون وضو را بر نام آن حضرت حرام مىداند.
اين قداست پس از خداوند، به پيامبر و جانشينان او يعنى امامان معصوم(عليهم السلام) ـ كه از طرف خدا منصوب شدهاند ـ گسترش مىيابد. بوسيدن ضريح امامان(عليهما السلام) و زيارت حرم آنها همگى برخاسته از همين قداست است. در مراتب بعدى يعنى پس از امامان(عليهم السلام) اين قداست به همه كسانى كه به گونهاى به آنان منتسباند، مانند سادات و مراجع و علماى دينى سرايت مىكند. با اينكه بوسيدن دست و تواضع بيش از اندازه براى غير خدا در اسلام نكوهش گرديده، ولى مواردى استثناء شده است، از جمله: «انه من اريد به رسول اللّه؛[3] كسى كه به جهت انتساب به پيامبر دستش را ببوسند.» يعنى اين شخص از چنان عظمتى برخوردار است كه به جاى پيامبر(صلى الله عليه وآله)دست او را مىبوسند. ولىّ فقيه گرچه معصوم نيست، ولى به دليل انتسابش به امام معصوم(عليه السلام) و جانشينى وى مراتبى از همان قداست را داراست. آيا مىشود كسى خدا را دوست بدارد،ولى پيامبرش را دوست ندارد؟! آيا مىشود كسى پيامبر را دوست بدارد ولى به جانشينان او (امامان) علاقه نداشته باشد؟! و آيا مىتوان امام معصوم(عليه السلام)را دوست داشت، ولى جانشين او را گرامى نداشت؟
15. قداست ولى فقيه و مرجع دينى چه تأثيرى در جامعه دارد؟
كيان شيعه و حيات آن در زمان غيبت؛ با همين قداست حفظ شده است. مردم در طول تاريخ