خواندن الفاظ و عبارات ندارد بلكه در باره چگونه معنا كردن آنها است. قرائت در اين كاربرد، با قرائتهاى مختلف قرآن كه از دير زمان در ميان مسلمانان به عنوان «فن» و دانش خاصى مطرح بوده هيچ مناسبت و پيوندى ندارد، بلكه خاستگاه ديگرى دارد كه در آينده بدان مىپردازيم. مراد از تعدّد يا تكثّر قرائت در اين كاربرد جديد، امكان برداشتهاى مختلف و گاه متضاد از يك عبارت يا متن است كه همه آنها صحيح و مقبول بوده و نمىتوان هيچ يك از آنها را باطل شمرد.
مدعاى نظريه تعدد قرائتها
تكثر قرائت متون، به ويژه متون دينى، عبارت است از پذيرفتن چند معناى مختلف و غير قابل جمع براى يك متن. اين معانى گرچه فى حد نفسه قابل جمع نيستند ولى قابل جمع تلقى مىشوند. تلقى قابل جمع بودن معانى متعدد به دو صورت توجيه شده است: يكى اين كه لفظى دو يا چند معناى متضاد داشته و همه آنها نيز درست باشد؛ و دوم اين كه اين معانى در مقام عمل هيچيك بر ديگرى برترى و رجحانى ندارد و هركدام را كه بپذيريم صحيح است گرچه ندانيم كه كدام يك مطابق با واقع است.
زمينههاى طرح نظريه تعدد قرائتها در غرب
زادگاه و بستر طرح مسئله تعدد قرائات، مغرب زمين است. بنابراين براى بحث و بررسى اين شبهه نخست لازم است عوامل مهم پيدايش آن را در غرب بررسى كنيم. به نظر مىرسد دو عامل بسيار مهم انگيزه طرح اين نظريه شده است كه در اين جا به توضيح آنها مىپردازيم.