نام کتاب : نقش تقليد در زندگي انسان نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی جلد : 1 صفحه : 189
شما دشمنى و كينه هميشگى پايدار شده تا وقتى كه فقط به خدا ايمان آوريد». جز در سخن ابراهيم كه به ناپدرى خود [گفت:] حتما براى تو آمرزش خواهم خواست، با آنكه در برابر خدا اختيار چيزى را براى تو ندارم.
حضرت ابراهيم و پيروان اندك او چون در برابر نمرود و قوم بتپرست او ايستادند و با توجه به شمار اندك خود، از جمعيت انبوه دشمنان نهراسيدند، اسوه و سرمشق مؤمنان معرفى شدند. در آن زمان، نمرود بر سرزمين و كشورى پهناور كه بخشى از آن را عراق امروز تشكيل مىداد حكومت مىكرد، كشورى پيشرفته كه از جمعيت انبوه و امكاناتى عظيم برخوردار بود. اما حضرت ابراهيم كسى نبود كه به خود ترس راه دهد و با همه وجود در برابر نمرود و يارانش ايستاد و ثروت، قدرت، علم و تكنولوژى و جمعيت انبوه آنان او را به سازش وا نداشت. ما نيز بايد به حضرت ابراهيم اقتدا كنيم و با دست رد زدن به سينه كسانى كه ما را به تساهل و تسامح با دشمنان و حرمت نهادن به افكار ضد دينى آنان دعوت مىكنند، قدم در راه مبارزه با كفر و بى دينى نهيم. نبايد به خود ترس راه دهيم، چون ما خدا را داريم و اگر استقامت و پايدارى داشته باشيم، خدا نصرت و پيروزىاش را نصيب ما مىكند.
حضرت ابراهيم وقتى كه ديد عمويش، آزر، دست از بتپرستى برنمىدارد و سخنان ايشان در او اثر نمىكند، چون اميد داشت كه او نيز هدايت شود و از سوى ديگر، آزر حق سرپرستى بر آن حضرت داشت، براى او از خداوند آمرزش خواست. اما وقتى از او نااميد شد و ديد آزر ايمان نمىآورد و خواهان پيروى حق نيست و از عناد و دشمنى با خداوند دست بر نمىدارد، از او نيز برائت جست؛ در اين باره خداوند مىفرمايد: وَ ما كانَ اسْتِغْفارُ إِبْراهِيمَ لاَِبِيهِ إِلاّ عَنْ مَوْعِدَة وَعَدَها إِيّاهُ فَلَمّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْراهِيمَ لَأَوّاهٌ حَلِيم[1] و طلب آمرزش