كار دورى كند. اما اسلام، در چنين مسائلى كه صرفاً شخصى و كاملا خصوصى است، اجازه استفاده از زور و قوه قهريه و اِعمال خشونت را نداده است. حتى اگر شما اتفاقاً از چنين خلافى مطّلع شويد حق نداريد به روى او بياوريد كه بله، من ديدم و فهميدم كه تو فلان كار بد را انجام دادى، تا چه رسد به اين كه به ديگران بگوييد. اين سرّ مؤمن است و بايد مكتوم بماند و كسى حق افشاى آن را ندارد. اگر در خلوت خودش، خداى ناكرده، مشغول گناهى بود و شما ديديد، اگر بخواهيد به او بگوييد كه من ديدم تو اين عمل خلاف را انجام دادى، چه بسا همين باعث شود فكر كند حالا كه گناهم برملا شد و مردم فهميدند، پس ديگر فرقى نمىكند، از اين پس علنى مرتكب مىشوم. به هر حال، برملا كردن چنين گناه و عمل خلافى نيز از ديدگاه اسلام جايز نيست تا چه رسد برخورد قهرى و فيزيكى و مجازات كردن. بله، اگر به يك نحوى به طور غيرمستقيم، كه نفهمد شما از عمل زشت او مطّلع شده ايد، بشود كارى كرد و او را نصيحت نمود تا از آن كار دست بردارد، اشكالى ندارد.
روش اسلام در برخورد با رفتارهاى اجتماعى
اعمالى نيز وجود دارند كه نفع و ضرر آن از خود شخص تجاوز كرده و به جامعه سرايت مىكند. البته اين تأثير گاهى مستقيم است؛ مثل اين كه كسى را مورد ضرب و شتم قرار داده يا در حق او ظلم كنند، و گاهى نيز غيرمستقيم است. در مورد مصاديق تأثير غيرمتسقيم عمل افراد بر جامعه و دايره آن ممكن است بحث ها و مناقشاتى وجود داشته باشد، ولى به هر حال شكى نيست كه در مواردى، گر چه عملى به ظاهر تأثيرى بر ساير افراد جامعه ندارد اما با دقت معلوم مىشود كه اين گونه نيست؛ مثل اين كه كار زشتى را در انظار عمومى و جلوى چشم ديگران انجام دهند، كه اين يك آموزش غيرمستقيم