نام کتاب : چکیده ایی از اندیشه های بنیادین اسلامی نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی جلد : 1 صفحه : 58
امّا ارزش، واقعيتى وراى ادراكات ندارد. هر انسانى حكمى ارزشى دارد كه عقل عمليش آن را درك كرده است. وقتى كه ميگوييم اين كار قبيح يا حسن است، خير يا شرّ است و يا واجب يا غير واجب است، در واقع حكمى ارزشى را بيان كردهايم، اما همانگونه كه گفته شد، اين احكام بيان گر احساسات و اميال درونى نفس ما هستند و در خارج از نفس ما و در عالم واقع به طور مستقل وجود ندارند. در خارج از ادراكات ما چيزى به نام خير اخلاقى يا فضيلت وجود ندارد و اينها بيان گر رابطه ميان احساسات ما و اشياى خارج هستند كه اگر به اين واقع ميل داشته باشيم و بخواهيم آن را محقق كنيم، ميگوييم كه اين كار واجب است و اگر ميلى به آن نداشته باشيم، ميگوييم اين كار سزاوار نيست، و اگر از واقعيتى نفرت داشته باشيم، ميگوييم كه اين كار قبيح است و كلمه قبيح در حقيقت، بيانگر احساس درونى ماست، نه بيان گر حقيقت چيزى كه در خارج وجود دارد. اين ما هستيم كه اگر به چيزى ميل و علاقه داشته باشيم، ميگوييم حسن است و اگر از چيزى كراهت و نفرت داشته باشيم، ميگوييم قبيح است. پس احكام عقل عملى، واقعيتى عينى و ملموس ندارند و فقط احكامى ذاتى و شخصى (= subjective) هستند. اين نظريهاي است كه در محافل فلسفى غرب به صورت گسترده شايع است.
آنها احكام دينى را احكامى اعتبارى ميپندارند و ميگويند: احكام اعتبارى واقعيت و حقيقتى ندارد؛ زيرا همان طور كه گفته شد حقيقت، همان ادراك مطابق با واقع است و اگر واقعيتى در كار نباشد، حقيقتى در كار نيست؛ يعنى در احكام عقل عملى، علمى كه مطابق با واقع باشد در ما به وجود نميآيد تا از تطابق آن به حقيقت برسيم. پس در احكام اعتبارى مجالى براى اتصاف به حقيقت و عدم حقيقت وجود ندارد و فقط احكام
نام کتاب : چکیده ایی از اندیشه های بنیادین اسلامی نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی جلد : 1 صفحه : 58