«الفكريّ» الحسّي، فهؤلاء يعرض لهم ما عرض لاُولئك. و شيءٌ آخَرُ، و هو أَنّ الذهني هو الّذي يكتسب بالذّهن، و الذّهنُ غيرُ الحسّ، و أيُّ حاجة الي ما يفصله عن الّذي بِالحسّ؟
ترجمه
برخي گفتهاند: مفهوم عبارتِ «هر تعليم و تعلّم ذهني» ازنظر صحت، در حدِّ مفهوم عبارت «هر تعليم و تعلّم فكري» نيست و آن كه اصحّ است عبارت دوّم است؛ زيرا با قيد «فكري»، تعليم و تعلّم حسّي خارج ميشود. امّا بر اينان نيز همان دو اشكالي كه بر منتقدين قبلي گذشت وارد است. و علاوه بر آن اشكالات، اشكال ديگري نيز وارد است و آن اين است كه اساساً واژه «ذهني» يعني دركي كه از راه ذهن و با ذهن به دست ميآيد و روشن است كه ذهن غير از حسّ است، پس ديگر چه نيازي است كه با امر ديگري آن را از ادراك حسّي جدا كنيم؟
ذهني و فكري
شيخ(رحمه الله) در ابتداي فصل در چند مورد، ذهني و فكري را در رديف يكديگر آورد و اين دو را در برابر تعليم و تعلّمهاي صناعي، تلقيني، تأديبي، تقليدي و تنبيهي قرار داد. در اينجا برخي شارحان كلام ارسطو اشكال كردهاند كه قيد «فكري» اصح و انسب از قيد «ذهني»است، چراكه ـ به گمان آنان ـ قيد فكري، تعليم و تعلّم حسّي را نيز از بحث منطق خارج ميكند، امّا قيد «ذهني» چنين فايدهاي را ندارد يعني ـ به گمان اينان ـ حسّي هم نوعي از ذهني است و به عبارتي قسمِ ذهني و قسيم فكري است.
شيخ(رحمه الله) در پاسخ اينان ميفرمايد كه اولا گفتيم در مورد درك حسّي تعبير «تعريف و تعرّف» صحيح است و نه تعليم و تعلّم. ثانياً: در دو ادراك حسي متقدّم و متأخر، رابطه علّيت برقرار نيست. اين دو اشكال، بر انتقاد پيشين نيز وارد شد. علاوه بر اين دو، پاسخ ديگر اين است كه اصلا ادراك ذهني غير از ادراك حسّي است و مغايرت بين اين دو روشن است، پس اگر براي اخراج «حسّي» نياز به قيدي داشته باشيم همين قيد «ذهني» كافي است.
متن
و الّذي عندي هو أنّ الذّهنيَّ أصلحُ من الفكري، فإنّ الذهني أعمُّ من الفكريّ و