نام کتاب : بهترین ها و بدترین ها از دیدگاه نهج البلاغه نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی جلد : 1 صفحه : 125
براي شناخت راه بندگي خدا و رسيدن به مقام اخلاص، دو معيار و به تعبيري دو عامل وجود دارد. عامل اول فطرت و عقل است که خداوند در درون آدمي نهاده است و انسان ميتواند به وسيلة آنها حق و باطل، خوب و بد و خير و شر را تا حدي تشخيص دهد. خداوند در قرآن به اين عامل اشاره کرده، ميفرمايد:
وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا * فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا؛[1]سوگند به نفس و کسي که آن را درست کرد، پس بدکاري و پرهيزکارياش را به وي الهام کرد.
خداوند متعال با آفرينش نفس انسان زمينة فطري شناخت خوب و بد و تقوا و فسادورزي را در وي قرار داده است، و آدمي به مدد اين نيروي دروني ميتواند خير را از شر تشخيص دهد و خوبي يا بدي بسياري از رفتارها را بشناسد. اما اين عامل، با توجه به محدوديت و عدم شناخت جزئيات و احکام تفصيلي، کامل نيست و نميتواند به طور کامل راهنماي انسان در زندگي باشد. از اين روي، خداوند عامل بيروني، يعني وحي را نيز در اختيار انسان نهاد که به وسيلة آن ميتوان حق و باطل، خوبي و بدي و احکام همة رفتارهاي اختياري انسان را به طور کامل شناخت. بنابراين انسان براي حرکت در مسير بندگي و خالص ساختن وجود و رفتارش براي خدا، از دو عامل درونيِ فطرت و عقل، و عامل بيروني وحي و راهنماييهاي پيامبران و اولياي خدا بهرهمند است.
با توجه به اينکه برخي احکام و خوبي و بدي برخي رفتارها را عقلْ به خوبي درک ميکند، معتزله و اغلب شيعيان معتقدند عقل مستقلاً احکامي دارد، و افزون بر اين، آنان بر تحسين و تقبيح ذاتي عقل تأکيد ميورزند و بر آناند که همه افعال، خود، بدون امر و نهي شارع حَسَن و يا قبيحاند. از نظر آنان عقل دستکم در تشخيص پارهاي احکام کاربرد استقلالي دارد و اين کاربرد بر دو نوع است: