خِيَارُ خِصَالِ النِّسَاءِ شِرَارُ خِصَالِ الرِّجَالِ: الزَّهْوُ وَ الْجُبْنُ وَ الْبُخْلُ. فَإِذَا كَانَتِ الْمَرْأَةُ مَزْهُوَّةً لَمْ تُمَكِّنْ مِنْ نَفْسِهَا، وَ إِذَا كَانَتْ بَخِيلَةً حَفِظَتْ مَالَهَا وَ مَالَ بَعْلِهَا وَ إِذَا كَانَتْ جَبَانَةً فَرِقَتْ مِنْ كُلِّ شَيْء يَعْرِضُ لَهَ؛[1] نيكوترين ويژگىهاى زنان، بدترين صفات مردان است: كبر، ترس و بخل. پس اگر زن اظهار بزرگى نمايد (مردان نامحرم را) بر خود مسلط نمىنمايد، و اگر در صرف اموال بخل بورزد، مال خود و همسرش را حفظ خواهد نمود و اگر ترسو باشد (و بىباكانه با مسائل مختلف مواجه نشود)، از هر چيزى كه به او روى آورد ترس خواهد داشت (و در نتيجه از نقشههاى بدخواهان محفوظ خواهد ماند).
پيداست كه اگر تواضع در اينجا هم پسنديده باشد، بازار گرم فساد در جوامع بشرى بسى گرمتر و تباهى افزونتر مىشود. البته ممكن است اين مسئله از باب «تزاحم دو مصلحت» نيز مطرح باشد كه فعلا وارد آن بحث نمىشويم و به اشاره به ريشه مطلب بسنده مىكنيم.
ناگفته پيداست در مواردى كه «فروتنى و اظهار ادب» در مقابل كافران، وسيلهاى مناسب براى تبليغ دين و جذب آنان به مكتب اهل بيت(عليهم السلام) مىشود، به همان معيارى كه بيان شد، امرى پسنديده است؛ مثلا دانشجوى متدينى كه در كشورى غير مسلمان مشغول تحصيل است، و رعايت ادب در كلاس درس، چهره زيباى مكتب را به آنها مىنماياند، وظيفه چنين برخوردى را دارد؛ ولى اگر براى اغراض مادى و سبب كوچك شدن اسلام باشد، نامطلوب خواهد بود.
نتيجه آنكه: چه «اظهار بزرگى» در برابر ديگران و چه «فروتنى»، همه بايد همسو با «روح عبوديت» باشد و هر آنچه به نحوى زمينهساز استكبار
[1] نهجالبلاغه، حكمت 226 (234) و بحارالانوار، ج 103، ص 238، حديث 52.