ندارد و نمىتواند نقشى ايفا كند، كه در اين صورت حتى ذهن خود را نبايد به اين امور مشغول سازد. البته عنايت داريد كه مرز جغرافيايى و قرب و بُعد مكانى تأثيرى در مكلّف بودن و نبودن ندارد. چه بسا نسبت به امورى در آن نيمكره ديگر زمين مكلّف باشيم و وظيفه و تكليفى بر عهده ما باشد، امّا نسبت به بعضى از امورى كه در خانه خود ما مىگذرد تكليفى نداشته باشيم. به هرحال اگر دانستيم كه نسبت به چيزى تكليفى نداريم، هرگز نبايد خود را به آن مشغول سازيم. به عنوان نمونه به چند مسأله ساده كه ممكن است براى ما پيش بيايد توجه كنيد: گاهى آقايان نسبت به وضعيت دكوراسيون و پرده و فرش اتاق اعتراض مىكنند كه چرا اينجا گذارديد و آنجا نگذارديد؟ چرا اينطور شد و آنطور نشد و...، در حالى كه هرگز تكليفى نسبت به اين امور ندارند؛ زيرا در حيطه مسؤوليت خانمهاست و آقايان نبايد بىجهت ذهن خود را به اين كارها مشغول كنند و سزاوار است كه در اين امور مطابق سليقه خانمها عمل شود. پس توجه داريم كه گاهى حتى نسبت به مسائل و امور اتاق شخصى خود تكليفى نداريم، بلكه بايد به دنبال تكليف خود باشيم و ذهن خود را به چيزى كه نسبت به آن تكليف داريم و موّظف هستيم، مشغول سازيم. به علاوه اينگونه دخالتهاى بىمورد احياناً موجب اختلاف و درگيرى و بگومگو و بحث و جدال بىفايده مىشود. بسيار تعجب برانگيز است كه انسان اينقدر فرصت و فراغت بال مىيابد كه ديگر هيچ تكليفى ندارد تا درباره آن بينديشد، لذا به سراغ كارهاى بيهوده و عبث مىرود. در حالى كه اگر تمام مدت 24 ساعت را صرف تكاليفى كه بر عهده اوست نمايد، كافى نيست ولى باز خود را به بيهوده كارى مشغول مىسازد و اين وقت گران و بس كوتاه و اندك را صرف امورى مىكند كه به يقين هيچ تكليفى نسبت به آنها ندارد. لذا حضرت على(عليه السلام) مىفرمايد: دَعِ النَّظَرَ فِى ما لاتُكَلَّفَ؛ نسبت به چيزى كه تكليف نداريد، فكر و انديشه نكنيد و از دخالت بيجا بپرهيزيد.
3. اَمْسِكْ عَنْ طَريق اِذا خِفْتَ ضَلالَتَه؛ از پيمودن راهى كه بيم گمراهى در آن هست خوددارى كن.
انسان، گاهى اوقات بعد از معين شدن هدف و مقصد دو راه پيش روى خود مىبيند: يكى راهى كه حتماً به هدف منتهى مىگردد و ديگرى راهى مشكوك است و بيم آن مىرود كه به بيراهه بينجامد. در اينصورت بايد از آن راه روشن و يقينى طى مسير كند و اگر انسان راه