به هرحال وقتى كه آدمى راه يقينى و روشن را رها و در پى نيل به هدف از راه مشكوك و يا نادرست طى مسير كرد و از رسيدن به مقصد باز ماند، آيا جز خودش كس ديگرى را مىتواند ملامت كند؟! پس بايد سرمايه خود را در راهى صرف كنيم كه از نظر گفتار و فكر و پندار و عمل متضرّر نشويم. حال با عنايت به سخنان فوق به اين فراز از سخن حضرت على(عليه السلام) دقت كنيد كه مىفرمايد:
1. دَعِ الْقَوْلَ فِى ما لا تَعْرِفُ؛ درباره چيزى كه به آن آگاهى و معرفت ندارى سخن مگو!
وقتى ديگران به بحث مىپردازند شما در حالى كه به آن مسأله علم و آگاهى و شناخت نداريد، بىجهت وارد نشويد؛ چرا كه وارد شدن در چنين بحثى براى شما هيچ نفعى ندارد و خسران محض است. به طور مسلّم بحث علمى و تحقيقى هدفدار كه انسان مىداند چه كار مىكند و به دنبال چه مىگردد، از اين دايره خارج است، امّا اظهار نظر و فتوا دادن درباره چيزى كه انسان نمىداند ـ اعمّ از مسائل فقهى، سياسى، اجتماعى، پزشكى، معمارى و... ـ كارى بس نارواست كه بايد از آن پرهيز نمود. افزون بر اين چه بسا كه موجب ضرر غيرقابل جبران گردد؛ مانند دخالت و اظهارنظر بىمورد در مسائل پزشكى كه باعث وخيمتر شدن حال مريض شود و يا با مرگ او منتهى گردد كه اين دخالت كارى بسيار نابجا و خطرناك است.
پس، اين نصيحتى عاقلانه است و عقل آدمى نيز مىفهمد كه درباره چيزى كه نمىداند، نبايد اظهار نظر كند. دَعِ الْقَوْلِ فِى مالا تَعْرِف. اگر به همين يك كلام عمل كنيم چقدر در عمر خود صرفهجويى مىكنيم؟ اگر وقت و عمر و سرمايهاى كه صرف گفتن سخنان گزافه و اعمال بيهوده نمودهايم، در مسير تحصيل علم و انجام عبادت صرف مىنموديم به چه نتايج بسيار خوب و ارزشمندى نايل مىشديم؟!
2. وَالنَّظَرَ فِى مالا تُكَلِّف درباره چيزى كه تكليف نداريد، انديشه ننماييد و از اظهار عقيده و اعمال نظر درباره آن پرهيز كنيد و ذهن خود را به چيزهايى كه تكليفى نداريد، مشغول مسازيد. البته گاهى انسان احساس مىكند و به طور يقينى مىداند كه نسبت به امورى ـ در زندگى فردى و اجتماعى ـ مسؤول است و لذا بايد مطابق آن چه وظيفه خود تشخيص مىدهد، عمل كند. همانگونه كه گاهى اوقات مىداند كه هيچ تكليفى ندارد و يا به طور قطعى مىداند كه نسبت به امورى قدرت ـ بالفعل و بالقوّه ـ ندارد تا وارد شود و يا مسأله به گونهاى است كه ارتباطى با او