شما باقى خواهيم ماند؟! آيا ما تافته جدا بافته خلقت هستيم و عمر جاودان خواهيم داشت؟! چه افرادى كه در تمام زندگى جز فقر و تنگدستى قرينى نداشتند و تنها مصائب و مشكلات، رفيق و همدم آنها بود و چه كسانى كه تلاش كردند و براى خود و خانوادهشان وسايل عيش و نوش فراهم ساختند و مدتها در كنار دوستان و محبوبهاى خود زندگى كردند، امّا عاقبت جملگى مردند و به فراق آنها مبتلا شدند. اين داستانها و سرگذشتها براى همه ما رخ خواهد داد و سرانجام اين دنيا، مرگ است. زندگى اين دنيا و پديدههاى اين عالم ماندنى و جاودانه نيستند. در مقابل اين حيات زندگى ديگرى هست كه ماندنى و جاويد است و نابود شدنى نيست. اگر تمام وسايلى كه در اين عالم موجب مرگ مىشوند در آن عالم فراهم شوند، هرگز موجب مرگ نمىشوند و در آن عالم ديگر مرگ جايى ندارد. مثلا در اين عالم سوختگى ساده، انسانى را از بين مىبرد و نابود مىسازد، امّا آتشى كه در آن دنيا در جهنم هست و انسانهاى گناهكار را معذّب مىسازد، هزاران مرتبه قوىتر از آتش اين دنياست ولى هرگز او را از بين نمىبرد. خداوند سبحان مىفرمايد: كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْناهُم جُلُوداً غَيْرَها لِيَذُوقُوا الْعَذاب[1]؛ هرگاه پوستهاى تن آنها بسوزد پوستهاى ديگرى به جاى آن قرار مىدهيم تا كيفر را بچشند. در جايى ديگر مىفرمايد كه آنها با التماس و تضرع به مالك جهنم مىگويند كه به خدا بگو تا مرگ ما را برساند، در جواب مىشنوند كه اين خواسته برآورده نمىشود و شما در اينجا ماندنى هستيد؛ اِنَّكُمْ ماكِثُون[2].
كدامين دنيا؟
گفتيم مهم آن است كه انسان دنيا را با آخرت مقايسه كند و ببيند چه نسبتى با هم دارند؟ آيا ارزش دارد كه به خاطر لذايذ اين دنيا از سعادت آخرت صرفنظر كند؟ به فرض كه سلطنت فرعونها براى انسان حاصل شود و بتواند اين اهرام را بسازد و يا سلطنتى همانند سلطنت هارونالرشيد براى او ميسور گردد و يا اموال قارون كه اِنَّ مَفَاتِحَهُ لَتَنُوأُ بِالْعُصْبَةِ اوُلِى الْقُوَّة[3]؛