اينها نيز ماندنى نيستند. روزگار پستى و بلندى بسيار دارد و اين زير و رو شدنها بسى سخت و فاحش است و اگر انسان غفلت كند از اوج عزّت به حضيض ذلت سقوط مىنمايد. ولى اگر به تحولات، نيكنظر كند و خوب بينديشد، نه تنها به داشتن نعمتهاى دنيوى مغرور نمىشود، بلكه از نداشتن آنها هم خيلى نگران و مأيوس نمىگردد. از اينرو اگر روزى گرفتارىاى پيش آيد آن را هميشگى نمىپندارد و به يقين مىداند كه نه اين گرفتارى هميشگى است و نه آن آسايش بادوام است، بلكه اين نيز مىگذرد. قرآن مىفرمايد: فَاِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً * اِنَّ مَعَ العُسْرِ يُسْرا[1]. پس نه به نعمتهايى كه نصيب شما شد، دل خوش نماييد و نه از سختىها و گرفتارىهايى كه براى شما پيش مىآيد، نااميد و مأيوس شويد؛ چرا كه پستى و بلندى دنيا زياد است و ناپايدار.
گذشتگان، چراغ راه آيندگان
به يقين مطالعه و دقت در آثار و اخبار گذشتگان يكى از بهترين راههاى عبرت و پند گرفتن است. مطالعه و دانستن جزئيات تاريخى اثر زيادى در روح انسان مىبخشد. نتيجه اوليّه آن اين است كه آدمى ماهيت زندگى دنيا را بهتر مىشناسد و پى مىبرد كه اين خوشىها و ناخوشىها و قوّتها و نيروها و سلطنتها و حكومتها و كاخها همگى زايل و ويران شدهاند و صاحبان آنها مردهاند و ما نيز بدون استثنا به اين نقطه خواهيم رسيد و روزى از اين دنيا رخت برمىبنديم و در يك كلام درمىيابيم كه دنيا محل گذر است، نه جايگاه اقامت. مثلا اهرام مصر را در نظر بگيريد كه از جمله عجايبى است كه علم با همه پيشرفت و ترقى هنوز نتوانسته كشف كند كه چه كسانى و با چه معلومات و بر اساس چه فرمولهاى علمى، آنها را ساختهاند و با چه وسيله و قدرتى اين سنگهاى عظيم را روى هم سوار كردهاند. اسرار اين آثار و هزاران پديده عجيب ديگر كه از گذشتگان باقى است، همچنان ناشكفته و ناشناخته مانده است. به هرحال چه آن قدرتهايى كه در دل كوه، كاخها ساختند و علوم و صنايع را به اوج خود رساندند و چه ديگران كه از تأمين اوّلين نيازهاى خود ناتوان بودند و زندگى پر مشقّتى داشتند، همه رفتند. حال كه گذشتگان بعد از عمرهاى كوتاه و طولانى مردند آيا من و