وضعيت چنين افرادى روشن و حسابشان پاك است؛ چرا كه از افراد گيج و خوابآلوده و مست و حيوان صفت كه درك و شعورى ندارند انتظارى نبايد داشت؛ چون تعقل و تفكر ندارند. آنها كر و لالهايى هستند كه هيچ دركى و فهمى ندارند: اِنَّ شَرَّ الدَّوابِّ عِنْدَاللّهِ الصُّمُّ البُكْمُ الَّذينَ لا يَعْقِلُون[1]؛ اين افراد نه تنها بدترين انسانها بلكه بدترين جانوران هستند و هر انتظارى از آنها بيهوده است.
2. دنيا محل گذر (دنياگذرى)
از دسته اوّل كه بگذريم، گروهى ديگر را مشاهده مىكنيم كه اندكى درباره خود و وضعيّت خود و جهان اطراف خود مىانديشند. اينها در وهله اوّل درك مىكنند كه اين جهان در حال حركت و گذر است. براى تبيين وضعيت اين گروه، فرض كنيد كسى در هواپيما به خواب فرو رفته و ناگهان بيدار مىشود و به اطراف خود نگاه مىكند، مىبيند كه يك عده نشسته و مشغول خوردن و آشاميدن هستند و يك دسته مشغول مطالعه و گروهى... . امّا آنگاه كه از پنجره به بيرون نگاه مىكند مىفهمد كه اينجا هواپيماست و در دل آسمان و بر فراز اقيانوسها در حال حركت است و بى اختيار به پيش مىرود؛ چرا كه خلبان شخص ديگرى است و از افراد ديگر هم كارى برنمىآيد. هواپيما به اراده خلبان به حركت درآمده و در فضاى بيكران آسمان و بر فراز اقيانوسها به پيش مىرود و چه بخواهد و چه نخواهد بايد با اين كاروان همسفر باشد. حال تا اين شخص به خود آيد و بفهمد كه اينجا كجاست؟ و كجا مىروم؟ و هواپيما كجا مىرود؟ وقت مىگذرد؛ مثلا نمىتواند چند دقيقه هواپيما را متوقف سازد، تا فكر كند كه چه كار بايد بكند و كجا برود و حتى اگر چنين حرفى را به زبان بياورد، همه به او مىخندند، چون همگى مىدانند كه چه بخواهند و چه نخواهند هواپيما با سرعت زياد حركت مىكند و به پيش مىرود. بنابراين اين گروه در درجه اول درك مىكنند كه بر مركب تيزپايى سوار هستند كه تند و سريع در حال حركت است و اختيار آن هم در دست آنها نيست و نمىتوانند آن را نگهدارند. بعد از درك متحرك بودن آن، در پى دريافت مقصد اين حركت هستند كه الآن كجاست و به كجا مىرود و در آينده به كجا مىرسد و ما را با خود به كجا مىبرد.