براى خود و ذريّه اش كه در صلب او مستكنّ بودند و در خطيئه شركت داشتند ، بلكه پس از خروج از صلب نيز شركت نمودند . پس خطيئهء آدم و آدم زادگان را چنانچه مراتب و مظاهرى است - چنانچه اوّل مرتبهء آن توجه به كثرات اسمائيه و آخر مظهر آن اكل از شجرهء منهيّه است كه صورت ملكوتى آن درختى است كه در آن انواع اثمار و فواكه است ، و صورت ملكى آن طبيعت و شئون آن است و حبّ دنيا و نفس كه اكنون در اين ذريّه است از شئون همان ميل به شجره و اكل آن است - همينطور از براى تطهير و تنزيه و طهارت و صلوة و صيام آنها ، كه براى خروج از خطيئهء پدر كه اصل است مراتب بسيارى است مطابق مراتب خطيئه . و از اين بيان معلوم شد كه جميع انواع معاصى قالبى ابن آدم از شئون اكل شجره است و تطهير آن به طورى است ، و جميع انواع معاصى قلبيهء آنها نيز از شئون آن شجره است ، و تطهير آن به طورى است . و جميع انواع معاصى روحيّه از آن ، و تطهير آن به طورى است . و تطهير اعضاى ظاهريّه « ظلّ » طهارات قلبيّه و روحيّه است براى كمّل ، و دستور و « وسيلهء » آنها است براى اهل سلوك . و انسان تا در حجاب تعيّن اعضا و طهارات آنها است و در آن حدّ واقف است ، از اهل سلوك نيست و در خطيئه باقى مانده ، و چون اشتغال به مراتب طهارات ظاهريّه و باطنيّه پيدا كرد و طهارات صوريّهء قشريّه را وسيلهء طهارات معنويّهء لبّيّه قرار داد و در جميع عبادات و مناسك حظوظ قلبيهء آنها را نيز ملحوظ داشت و از آنها برخوردار شد بلكه جهات باطنيّه را بيشتر اهمّيّت داد و مقصد اعلاى مهّم دانست ، داخل در باب سلوك راه انسانيّت شده ، چنانچه در حديث شريف كتاب مصباح الشريعه به آن اشاره شده آنجا كه فرمايد : و طهّر قلبك بالتّقوى و اليقين عند طهارة جوارحك بالماء . [1]
[1] - « در وقت پاكيزه نمودن اعضاى خود با آب ، دل خويشتن را به پرهيزكارى و يقين پاكيزه گردان . » مصباح الشريعة ، « الباب العاشر ، فى الطهارة » . .