و چون بيست و سه سال از پادشاهى او گذشت براى شكار بيرون شد و يك گله گورخر در برابرش آشكار شد و اسب را به تعقيب آنان به تاخت و تاز در آورد ، اسب او را به باتلاقى عميق برد و در آن فرو و غرق شد ، چون اين خبر به مادرش رسيد آنجا آمد و دستور داد جسدش را پيدا كنند از آن باتلاق تپه هايى از شن و ريگ و گل و لاى بيرون كشيدند و به جسدش دست نيافتند .
گفته مىشود آن باتلاق كنار آبى است كه به « داى مرج » [ 95 ] معروف است و اين به نام مادر بهرام است كه داى در زبان فارسى به معنى مادر است و مرج مرغزار را گويند ، و اين داستان آنجا معروف است و گويند در آن باتلاق حفره يى است كه بابهاى راكدى كه گودى آن معلوم نيست متصل است و نزديك بيشه زارهاست .
< فهرس الموضوعات > يزدگرد پسر بهرام < / فهرس الموضوعات > يزدگرد پسر بهرام .
چون بهرام گور هلاك شد پسرش يزدگرد را به پادشاهى برگزيدند و او هفده سال به روش پدر پادشاهى كرد و چون مرگش فرارسيد دو پسر داشت ، فيروز و هرمزد و فيروز بزرگتر بود .
< فهرس الموضوعات > ستيزه ميان دو برادر < / فهرس الموضوعات > ستيزه ميان دو برادر :
هرمزد پادشاهى را به خود اختصاص داد و فيروز از او گريخت و خود را به سرزمين هياطله [ 96 ] رساند كه همان تخارستان و چغانيان [ 97 ] و كابلستان [ 98 ] است و سرزمينهاى آن سوى رود بزرگ بلخ را شامل است ، فيروز نزد پادشاه آن كشور رفت و او را از ستم برادر خود آگاه ساخت كه با آنكه از او كوچكتر است پادشاهى را بزور براى خود گرفته است و از او خواهش كرد تا او را با لشكرى

95 - هر چند در فارسى كلمه دايه بيشتر به پرستار و مرضعه معنى مىشود ولى اظهار نظر ابو حنيفه دينورى كه خود ايرانى نژاد است قابل دقت است ( م ) . 96 - هياطله ، هيطل ، هيطال ، هپتاليان : يكى از طوايف چينى ، در 425 ميلادى به ايران حمله كردند و بهرام گور آنها را شكست سختى داد ، ر . كبخش اعلام فرهنگ فارسى مرحوم دكتر معين . 97 - چغانيان ، در عربى صغانيان سرزمين بزرگ و گسترده آن سوى جيحون ، امروز از خاك شوروى است . 98 - سرزمين وسيعى در شمال شرقى افغانستان .