responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الأخبار الطوال ( فارسي ) نویسنده : الدِّينَوري، أبو حنيفة    جلد : 1  صفحه : 75


شد اين بود كه شبى از هياهوى مردم براى گذشتن از پل دجله در قصر خود در تيسفون از خواب پريد و پرسيد اين هياهو چيست ؟ بدو گفتند در اثر آمد و شد مردم بر روى پل است ، گفت بايد پلى ديگر ساخته شود تا يكى براى آيندگان و يكى براى روندگان باشد و چنان كردند و به يك ديگر از اين هوش و زيركى شاپور كه در كودكى آشكار شده است مژده دادند . [ 71 ] چون شاپور پانزده ساله شد براى بدست گرفتن كشور و راندن دشمن از آن كمر همت بست و آماده شد و بسوى ابرشهر حركت كرد و كسانى از اعراب را كه آنجا آمده بودند راند و آنان را به بدترين صورت كشت . شاپور در جزيره هم چنين كرد و بسوى ضيزن غسانى [ 72 ] رفت و او را در شهرى كه بر ساحل فرات و بر جانب رقه بود [ 73 ] محاصره كرد .
گويند دختر ضيزن كه نامش مليكة بود و گفته‌اند مادر او عمه شاپور دختنوس [ 74 ] دختر نرسى بود و ضيزن هنگام حمله به تيسفون او را اسير گرفته بود ، از فراز باره شهر بر لشكر شاپور كه شهر را محاصره كرده بود نگريست و دلباخته شاپور شد و بدو پيام فرستاد كه حاضر است راه ورود به شهر را باو نشان دهد بشرط آنكه شاپور با او ازدواج كند ، شاپور باو وعده داد و مليكة نگهبانان دروازه يى را با شراب زعفران مست كرد و همه خوابيدند و دستور داد دروازه را گشودند و شاپور و سپاهيانش وارد شهر شدند ، شاپور ضيزن را گرفت و كشت و شانه هاى ياران او را بيرون آورد و آنان را رها ساخت و هر كس را اسير مىگرفت با او همينگونه رفتار مىكرد و باين سبب او را ذو الاكتاف ناميدند .
شاپور نخست به وعده خود كه به مليكه داده بود رفتار كرد ولى سپس او را كشت و دستور داد او را به دو اسب بستند و آنها را به تاخت درآوردند و او را دو پاره كردند ، شاپور باو گفت تو كه با پدر خود نساختى شايسته من نيستى و با من نخواهى ساخت .


71 - براى اطلاع بيشتر از چگونگى اين داستان كه در پنج سالگى شاپور اتفاق افتاده است ، ر . ك ، فردوسى ، شاهنامه ، چاپ ژولمول ج 5 ص 213 تهران 1345 خورشيدى ( م ) . 72 - ضيزن بمعنى نگاهبان و معتمد و ضيزن پسر معاويه از پادشاهان قضاعه كه شاپور ذو الاكتاف او را كشت ، منتهى الارب ذيل ماده ضزن ( م ) . 73 - رقة : نام سرزمينى كه به هنگام مد آب آنرا مىگيرد . 74 - ظاهرا اشتباه و به قرينه بايد « دخت نرسى » صحيح باشد ( م ) .

نام کتاب : الأخبار الطوال ( فارسي ) نویسنده : الدِّينَوري، أبو حنيفة    جلد : 1  صفحه : 75
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست