پادشاه اعراب از ناحيه حلوان بر تو حمله آورده‌اند و جمعى از ايشان هم در منطقه اهواز هستند و كسى آنجا نيست كه ايشان را از فساد و خراب كارى بازدارد و منظور او سواران و همراهان ابو موسى اشعرى بود ، يزدگرد گفت چاره چيست و چه بايد كرد ؟ هرمزان گفت صلاح چنين است كه مرا بان ناحيه گسيل دارى تا ايرانيان را جمع كنم و آنجا باشم و اموالى از فارس و اهواز گرد آورم و براى تو بفرستم كه با آن وسيله براى جنگ با دشمنان نيرومند شوى ، يزدگرد را اين گفتار خوش آمد و فرمان فرماندارى اهواز و فارس را براى او نوشت و لشكرى گران همراه او روانه كرد .
جنگ شهر شوشتر :
[ 186 ] هرمزان خود را به شهر شوشتر رساند و آنجا اردو زد و باروى آنرا مرمت كرد و براى اينكه اگر محاصره پيش آيد بزحمت نيفتد خوار و بار جمع كرد و كسانى را به سرزمينها و شهرهاى اطراف گسيل داشت و از آنان يارى خواست و گروه بسيارى پيش او جمع شدند ، ابو موسى اشعرى هم موضوع را براى عمر نوشت و عمر براى عمار بن ياسر نوشت كه نعمان بن مقرن را همراه هزار سوار از مسلمانان به يارى ابو موسى بفرستد ، عمار به جرير بن عبد الله كه مقيم جلولاء بود نوشت خود را به ابو موسى برساند ، جرير عروة بن قيس بجلى را با دو هزار تن از اعراب در جلولاء گذاشت و خود با ديگر مردم به ابو موسى پيوست .
ابو موسى بار ديگر به عمر نامه نوشت و از او نيروهاى امدادى بيشترى خواست ، عمر هم براى عمار بن ياسر نوشت كه عبد الله بن مسعود را در كوفه به جانشينى خود بگمارد و نيمى از مردم را با او بگذارد و خود با نيم ديگر مردم به ابو موسى ملحق شود ، عمار حركت كرد و پيش ابو موسى آمد و در اين هنگام جرير هم از سوى جلولاء آنجا رسيده بود .
چون لشكرها پيش ابو موسى رسيد با مردم حركت كرد و خود را به شوشتر

186 - شوشتر ششتر تستر : شهر دوم خوزستان پس از اهواز و كنار رود كارون و از مراكز عمده بازرگانى ، جمعيت اين شهر امروز در حدود يكصد هزار نفر است براى اطلاع بيشتر از سوابق جغرافيايى و تاريخى آن ر . ك ، مقاله كرامرز در دائرة المعارف اسلام . ص 241 ج 5 ترجمه عربى آن . ( م )