responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ فلسفى نویسنده : جميل صليبا- منوچهر صانعى دره بيدى    جلد : 1  صفحه : 558

امثال آن ساخته شده باشد. و نيز به معنى صفحه‌ايست كه از چوب و امثال آن ساخته شده و براى نوشتن به كار مى‌رود.

لوح اصطلاحا عبارت است از كتاب مبين، نفس كلى، عقل فعال، عقل كلى و نور الهى. گفته‌اند: «لوح بر چهار قسم است. 1- لوح قضاء سابق بر محو و اثبات كه لوح عقل اول است. 2- لوح قدر يا لوح نفس ناطقه كليه كه كليات لوح اول در آن تفصيل داده مى‌شود و علت اين تفصيل، در اين لوح قرار دارد و لوح محفوظ ناميده مى‌شود. 3- لوح نفس جزئى آسمانى‌ كه هر چه در اين جهان وجود دارد، شكل و هيأت و مقدار آن در اين لوح نقش مى‌بندد و موسوم به آسمان جهان (سماء الدنيا) است و همچون قوّه خيال شخص عالم است، چنانكه لوح اول شبيه روح او، و لوح دوم شبيه دل اوست. 4- لوح هيولى‌ كه پذيراى صور در عالم شهادت است.» (تعريفات جرجانى) لوح محفوظ در اصطلاح اهل شرع عبارت است از جسمى در بالاى آسمان هفتم كه آنچه بوده و آنچه تا قيامت باشد، در آن نوشته شده است. «و نوشتيم براى او در الواح از هر چيزى به عنوان پند و شرح هر چيزى.» (وَ كَتَبْنا لَهُ فِي الْأَلْواحِ مِنْ كُلِّ شَيْ‌ءٍ مَوْعِظَةً وَ تَفْصِيلًا لِكُلِّ شَيْ‌ءٍ) (قرآن كريم، 7/ 144).

الواح بيكن عبارت است از روش او كه مشتمل بر قواعد استقراء است. الواح ارزش عبارت است از ملاك‌هاى بنيادى اخلاقى. لوح صاف، لوح سفيدى است كه چيزى بر آن نقش نبسته است. (رجوع كنيد به صفحة البيضاء)

ليبيدو

فارسى/ ليبيدو

فرانسه/Libido

انگليسى/Libido

ليبيدو مشتق از لفظ لاتين (Libidineux( است كه به معنى مايل به شى‌ء يا رغبت كردن در شى‌ء است. و مخصوصا به ميل جنسى يا حسى اطلاق مى‌شود.

فرويد اين لفظ را به معنى غريزه جنسى، از اين جهت كه يك نيروى حياتى حاكم بر تمام حيات ذهنى است، اطلاق كرده است. دانشمندان بين عشق به خود و عشق به غير فرق گذاشته‌اند. عشق به خود، انسان را به خود دوستى و عشق بر غير او را به دوستى اشياء و اشخاص سوق مى‌دهد.

هر چه عشق به خود افزايش يابد، عشق به غير كاهش مى‌يابد و بر عكس.

ليبيدو در اصطلاح يونگ عبارت است از شدت كشش نفسانى. ليبيدوئى منسوب به ليبيدو و مربوط به آن است.

ليبيدوگراLibidineux به معنى شهوت ران و كسى است كه گرفتار هواها و تمايلات جنسى خويش است.

ليس‌

فارسى/ نيست‌

فرانسه/Non -etre

انگليسى/Non -being

نيست (ليس) كلمه‌ايست كه دلالت بر نفى حال مى‌كند. چنانكه مى‌گوييم: انسان فرشته نيست و مخلوق خدا مثل او نيست. قدما اين لفظ را به معنى عدم و معدوم به كار برده‌اند. از مشتقات اين لفظ ليسيّت است كه به معنى عدم است. ابن سينا گويد: «هيولى در زمان مقدم بر صورت نيست، صورت نيز مقدم بر هيولى نيست، بلكه هر دو با هم از عدم (ليسيت) به وجود آمده‌اند.» (اجرام علويه) و نيز گفته است: «و از آن جمله است مثل اينكه شى‌ء عالم باشد به اينكه چيزى نيست، سپس شى‌ء حادث شود سپس عالم شود به اينكه شى‌ء موجود (ايس) شده است.» (اشارات) پس لفظ «ايس» در نظر آنان مقابل لفظ «ليس» است، اولى دال بر وجود و دومى دال بر عدم است. (رجوع كنيد به ايس).

پايان حرف ل‌

نام کتاب : فرهنگ فلسفى نویسنده : جميل صليبا- منوچهر صانعى دره بيدى    جلد : 1  صفحه : 558
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست