responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ فلسفى نویسنده : جميل صليبا- منوچهر صانعى دره بيدى    جلد : 1  صفحه : 296

حاصل‌

فارسى/ دست آورد

فرانسه/Quotient

انگليسى/Quotient

لاتين/Quotiens

حاصل اسم فاعل از مصدر حصول است و در علم حساب به نتيجه‌اى كه از اعمالى مانند جمع، تفريق، ضرب و تقسيم، به دست مى‌آيد، اطلاق مى‌گردد. حاصل قسمت تقسيم را، خارج قسمت نيز گفته‌اند. به باقى مانده مال نيز، بعد از محاسبه، حاصل گويند. حاصل موضوع به معنى خلاصه آن است خالص آنچه از معادن به دست آيد، مانند نقره و امثال آن نيز حاصل ناميده مى‌شود.

در روانشناسى، حاصل عقلى عبارت است از نسبت عمر عقلى به عمر حقيقى، (تمام عمر). بطورى كه اگر عمر كودك ده سال و عمر عقلى او دوازده سال باشد حاصل عقلى عبارت است از 12/ 10 يا 20/ 1 و اگر عمر واقعى او 12 سال و عمر عقلى او 10 سال باشد، حاصلى عقلى عبارت است از 10/ 12 يا 83/ 0 و اگر متوسط هوش را 100 بگيريم، حاصل عقلى در حالت اول 120 و در حالت دوم 83 خواهد بود. گفته‌اند حاصل عقلى در شخص كودن كمتر از 20 و در شخص ابله بيشتر از 20 و كمتر از 30 است.

در نظر ابن سينا حاصل مترادف موجود است. وى گويد:

«فرقى بين حاصل و موجود نيست.» (شفا) و نيز گفته است:

وقتى دو بدن حاصل شود. دو نفس در آنها حاصل مى‌شود.» (نجات) پس حاصل در نظر او، موجودى است كه از قوه به فعل رسيده است. حاصل به اين معنى ضد ممكن است، يعنى چيزى كه در آينده حاصل خواهد شد.

حاضر

فارسى/ آماده‌

فرانسه/Present

انگليسى/Present

لاتين/Preasens

حاضر به معنى موجود آماده و به معنى چيزى است كه وقت آن رسيده است. حاضر يا به صورت صفت به كار مى‌رود و يا به صورت اسم. اگر به عنوان صفت به كار رود معانى آن عبارت است از:

1- حاضر يعنى حاصل در ذهن. مى‌گويند: معنائى كه در ذهن حاصل است يا حاضر است.

2- حاضر به معنى سريع است. مى‌گويند فلانى حاضر البديهه است يعنى سريع الخاطر است. چنانكه در سخن دكارت آمده است: بسيار آرزو مى‌كردم كه داراى حافظه آماده‌اى باشم.

3- حاضر به معنى موجود در زمان است. مثل اينكه بگوييم: فلسفه دردهاى گذشته و آينده را دوا مى‌كند اما نمى‌تواند دردهاى موجود در حال حاضر را دوا كند.

4- حاضر به معنى موجود در مكان است مى‌گويند حاضر در مجلس يا حاضر در خانه. و اگر به صورت اسم به كار رود به معانى زير خواهد بود.

1- حاضر زمان واقع بين گذشته و آينده است و حال ناميده مى‌شود. اين زمان عبارت است از پايان گذشته و آغاز آينده. پس هر چه پس از لحظه حاضر بيايد، مستقبل است و هر چه پيش از آن آمده باشد، گذشت است.

2- حاضر يكى از زمانى‌هاى فعل است، مثل فعل مضارع، كه دلالت بر فعل يا زمان حاضر و مستقبل دارد. اين فعل را به موجب مشابهت آن با اسم‌هائى كه در اعراب به آن ملحق مى‌شود، مضارع گويند. مثلا اگر بگوييم: استاد درس را تشريح مى‌كند، اين فعل تعيين‌كننده زمان حاضر است، اما اگر بگوييم: هر عددى كه دو عدد را تقسيم كند مى‌تواند مجموع آنها را نيز تقسيم كند، دلالت بر فعل مستقل از زمان دارد.

حضور نقيض غيبت است. مى‌گويند فلان چيز بر او حاضر شد، يعنى به خاطرش گذشت. از قبيل حضور معانى در ذهن.

حضور به معنى حضرت است. چنانكه مى‌توان گفت در حضرت فلانى (يعنى در حضور فلانى) با او سخن گفتم. و نيز حضرت به معنى نزديكى به چيزى است. مثلا مى‌گويند نزديك خانه (حضرة الدار) بودم. حضرات الهى نزد صوفيان [چند گونه است‌] مثل حضرت غيب مطلق، حضرت شهادت مطلق، حضرت غيب مضاف و حضرت جامع (رجوع كنيد به حضور) حاضر ابدى در نظر لويى لاول عبارت است از دوامى كه حقيقت زمان را تشكيل مى‌دهد.

در نظر ويليام جيمز حاضر ممتد، لحظه‌ايست داراى‌

نام کتاب : فرهنگ فلسفى نویسنده : جميل صليبا- منوچهر صانعى دره بيدى    جلد : 1  صفحه : 296
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست