responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ فلسفى نویسنده : جميل صليبا- منوچهر صانعى دره بيدى    جلد : 1  صفحه : 295

انفعالى است كه وقتى تصور شى‌ء به آنها ضميمه شود، تبديل به رغبت مى‌شوند. من دوبيران گويد: اشتهاى حيوان چيزى است كه نياز نمى‌شناسد، اما ميل انسان به چيزى كه آن را مى‌شناسد، رغبت است. در نظر وى، رغبت داراى سه شرط است: 1- انفعال يا نياز به شى‌ء. 2- تصور مبهم از موضوع اين نياز. 3- اعتقاد تابع اين تصور.

حادث‌

فارسى/ روى داد

فرانسه/Fait

انگليسى/Fact

لاتين/Factum

روى داد به معنى واقع، و روى دادن به معنى واقع شدن است. روى داد يا حادث بر دو گونه است: يكى حادثى كه ذاتا داراى مبدئى است كه به موجب آن، موجود مى‌شود.

دوم حادثى كه داراى آغاز زمانى است. اما در هر دو حالت، حادث امر مسلمى است كه هم در ذهن و هم در خارج متحقق است. فرق حادث و شى‌ء اين است كه شى‌ء واقعيت ثابتى است كه مركب از صفات موجود در مكان است. در حالى كه حادث واقعيت متحركى است كه منسوب به زمان است. مثلا سيب يكى شى‌ء است اما افتادن آن بر زمين يك حادث است. اما فيلسوف مى‌تواند شى‌ء و حادث را در يك تصور جمع كند و حادث را شى‌ء قرار دهد و آن را ثابت و مستقل از توالى زمانى تصور كند و شى‌ء را حادث قرار دهد و آن را متبدل و متغير تصور كند. حادث اعم از پديدار است. زيرا لفظ پديدار دال بر چيزى است كه مى‌توان آن را ديد و يا مشاهده كرد. در حالى كه حادث هم دال بر چيزى است كه مى‌توان آن را ديد و هم دال بر چيزى است كه ديده نمى‌شود و نسبتى به زمان دارد. (مثل حادث نفسانى) و به زمان و مكان توأما نسبت دارد (مثل حادث مادى). اما واقعه به معنى حادثى است كه ارزش زمانى آن بيش از ارزش مكانى آن است. (مثل واقعه تاريخى).

واقعى از طرفى در مقابل وهمى و خيالى، و از طرف ديگر، در مقابل ضرورى است. زيرا مقصود از ضرورى، چيزى است كه عقل آن را ايجاب كند. مثال آن اين سخن لايب نيتس است كه گفته است: «حقايق قياس، ضرورى است و ضد آن ممتنع است. اما حقايق واقع، ممكن است.» (منادولژى) حادث يا واقع در مقابل حق و واجب است. اين مفهوم بيشتر در مسائل شرعى استعمال مى‌شود. در اصطلاح فيلسوفان مسلمان حادث چيزى است كه مسبوق به عدم باشد و آن را حادث زمانى گويند. بين حدوث زمانى و حدوث ذاتى فرق گذاشته‌اند. در اين مورد گفته‌اند: حدوث زمانى عبارت است از اينكه وجود شى‌ء، مسبوق به عدم، به سبق زمانى، باشد. اما حدوث ذاتى عبارت است از اينكه وجود شى‌ء در موجوديت خود نيازمند غير باشد. (تعريفات جرجانى). يكى از فيلسوفان بين حادث و محدث (به فتح دال) فرق گذاشته و گفته است: حادث قائم بذات است اما محدث چيزى است كه قائم بذات نباشد. (كليات ابو البقاء).

(تجربة) الحاسمة

فارسى/ آزمون برّا

فرانسه/Experience Cruciale

انگليسى/Crucial experience

لاتين/Instantia crucis

آزمون‌هاى برّا يا وقايع برّا در نظر بيكن عبارت است از تجاربى كه فرضيه‌اى را از ميان فرضيات ديگر با قاطعيت تثبيت مى‌كند و مى‌پذيرد، و يا اينكه نظريات متناقض را رودرروى يكديگر قرار مى‌دهد و با اثبات بطلان يكى از آنها، حقانيت و درستى ديگرى را به كرسى مى‌نشاند. اين قبيل تجارب شبيه به تابلوهاى راهنمائى است كه در راه‌ها نصب مى‌شود و مسافران را به راهى كه بايد بروند، هدايت مى‌كند.

اين تجارب را از اين جهت برّا (حاسمه) ناميده‌اند كه با قطع و يقين رفع اشتباه مى‌كند و فرضيات صحيح را از باطل تميز مى‌دهد. در تاريخ علوم مثال‌هاى متعددى در اين مورد وجود دارد. مانند پديده تداخل نور كه فرنل [فيزيك‌دان فرانسوى‌] در تشخيص و تميز دو نظريه موجى و ذره‌اى [در مورد انتشار نور] به آن استناد كرد. تكيه بر آزمون برّا در روش استقرائى، شبيه تكيه بر برهان خلف در روش قياسى است؛ اگر چه حصر و تحديد نظرياتى كه براى تعليل پديدارها، در دو نظريه متناقض، مناسب و شايسته است، عملا كارى مشكل است.

نام کتاب : فرهنگ فلسفى نویسنده : جميل صليبا- منوچهر صانعى دره بيدى    جلد : 1  صفحه : 295
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست