responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ فلسفى نویسنده : جميل صليبا- منوچهر صانعى دره بيدى    جلد : 1  صفحه : 20

باشد كه وجود اجتماعى مستقل از اراده ما داشته باشد، در اين صورت، استعمال آنها در موارد مختلف فقط موجب ابهام و التباس و اشتباه نمى‌شود، بلكه اشياء را در حجابى قرار مى‌دهد كه شناخت آن را مشكل مى‌كند. البته پيچيدگى عبارت فكر خواننده را برمى‌انگيزد و يا معنائى را به ذهن او القا مى‌كند كه هرگز به ذهن نويسنده نرسيده است، اما اين ابهام عبارت هميشه موجب تعمّق در تفكّر نمى‌شود. اگر براى بعضى نويسندگان و شاعران جايز باشد كه عبارات مبهم به كار برند، بر دانشمندان و فيلسوفان هرگز چنين چيزى جايز نيست. زيرا مقصودى كه اينان در پى آنند، عبارت است از بيان كردن معانى و مفاهيمى كه در ذهن آنان است، توسّط الفاظ واضح و دقيق. كسى كه داراى افكار واضح و روشن باشد بهتر مى‌تواند با الفاظ ساده مقصود خود را بيان كند، گر چه ممكن است نتواند صنايع ادبى در نوشته‌هاى خود به كار برد.

چون معنى الفاظ در زبان‌هاى مختلف، متفاوت است، بر نويسندگان فرهنگ فلسفى در زبان عربى، كار مشكلى است كه يك لغت بيگانه را به يك لغت عربى ترجمه كنند. اين اشكال ناشى از اين است كه هر زبانى، در وضع اصطلاحات و تركيب لغات روش‌هاى مخصوصى دارد. و چون معانى الفاظ در طول زمان تغيير مى‌كند، دگرگونى الفاظ در يك زبان، ضرورتا منطبق با دگرگونى الفاظ زبانهاى ديگر نيست. علّت اين امر اين است كه عوامل مؤثر در دگرگونى معانى الفاظ، نسبت به تركيب اجتماعات و فرهنگ‌هاى مختلف، متفاوت است. چه بسا تصادفات و اتّفاقات نيز در اين دگرگونى مؤثّر مى‌شوند. پس شگفت‌آور نيست كه در زبان‌ها، الفاظ مشتركى كه داراى چندين معنى است وجود دارد و اين معانى نسبت به طبيعت هر زبانى متفاوت است. حال اگر فقط زبان عربى و فرانسه را با يكديگر مقايسه كنيم در مى‌يابيم كه در هر يك از اين دو زبان، كلماتى وجود دارد كه نمى‌توان براى هر كلمه‌اى يك لفظ معادل آن در زبان ديگر پيدا كرد. از الفاظ عربى كه براى هر يك از آنها چند لفظ معادل در زبان فرانسه مى‌توان يافت، يكى لفظ اتّفاق است كه معادل آن در فرانسه هم‌Accord و هم‌Concordance است، و لفظ اصالت كه معادل آن‌originalite وAuthenticite است و لفظ حدّ كه معادل‌Definition وterm وLimite است و لفظ عقل كه معادل آن‌Raison وIntelligence وIntellect است. از لغات فرانسه كه معادل هر يك از آنها چند لغت در زبان عربى مى‌توان يافت، يكى لفظAttribut است كه معادل آن در زبان عربى الفاظ محمول و صفت است، ديگر لفظAlienation است كه معادل بيع و ضياع و خلل وارد شدن در عقل است، و لفظDifference كه معادل آن فرق و فصل است، و لفظReprodaction در مقابل استعاده و انسال (توليد) است و ... اين مقدار در اشاره به اين مطلب كه معانى الفاظ در زبان‌هاى مختلف متفاوت است، كافى است.

چه الفاظ هر زبانى حياتى مخصوص خود دارد و علاقه و ارتباط زبان‌ها نسبت به يكديگر، بعضى دور و بعضى نزديك است. يكى از شرايط تحديد معنى الفاظ در يك فرهنگ فلسفى، كه بر اساس حروف هجاى عربى تنظيم شده است، عبارت است از شرح تمام معنى‌هائى كه لفظ بر آنها دلالت مى‌كند، سپس بيان الفاظ معادل آن لفظ و آن معانى در زبانهاى فرانسه و انگليسى. مثلا لفظ واجب را ذكر مى‌كنيم، مى‌گوئيم: اين لفظ معادل الفاظDivoir وNecessaire است، سپس هر يك از اين دو كلمه را جداگانه شرح مى‌دهيم.

چون بعضى از الفاظ مشترك داراى يك ريشه‌اند كه بازگشت تمام آنها به آن لفظ است، مانند اشتقاق كلمه عقل، مثلا اين عبارت كه مى‌گوييم: به شتر پابند زد يا از فرار كردن او ممانعت كرد (عقل پابند)، كوشش براى ايجاد يك اصل واحد، براى چنين الفاظى، در هر زبانى بى‌فايده است. زيرا چنان كه‌

نام کتاب : فرهنگ فلسفى نویسنده : جميل صليبا- منوچهر صانعى دره بيدى    جلد : 1  صفحه : 20
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست