responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه قانون در طب نویسنده : ابن سينا    جلد : 1  صفحه : 526

از آن شاخه‌هايى به پرده پوشاننده كاسه سر مى‌رود و به محل پيوند دو قطعه از كاسه سر رفته و در آنجا در كاسه سر فرو مى‌رود و بقيه آن پس از فرستادن اين شعبه‌ها در بخش انتهايى درز لامى به درون كاسه سر نفوذ مى‌كند و از آن رشته‌هايى در دو پرده مغز پراكنده مى‌سازد تا آنها را تغذيه نمايد و سخت شامه را به اطراف و بالا ببندد، سپس بيرون آمده و پرده پوشاننده كاسه سر را تغذيه مى‌نمايد، سپس از طريق نرم شامه به طرف مغز، پايين مى‌رود و چون شريان‌ها در آن پراكنده مى‌گردد و همه آن را به صفاق ستبر [1] محكم مى‌بندد و آن را به مكانى فراخ مى‌رساند، فضايى كه در آن خون مى‌ريزد و در آن گرد مى‌آيد، سپس در بين دو طاق‌ [2] منتشر مى‌شود، اين مكان را «معصره» [3] مى‌نامند.

با رسيدن اين رشته‌ها به بطن ميانى مغز، بايد به رگ‌هاى بزرگى تبديل گردند كه از معصره و مجراهاى كه از آن منشعب شده خون بمكند، سپس از بطن ميانى به سوى دو بطن جلو [4] امتداد پيدا مى‌كند و با شريان‌هاى بالارو در آنجا تماس برقرار مى‌كنند و پرده معروف به شبكه مشيميه را مى‌تنند. [5]

فصل چهارم: تشريح وريدهاى دست‌ [6]

(ادامه) وريد شانه‌اى همان قيفال‌ [7] مى‌باشد، اول چيزى كه وقت رسيدن در برابر بازو از آن منشعب مى‌شود، رشته‌هايى است كه در سطح پوست و بخش‌هاى سطحى بازو پراكنده مى‌گردند، سپس در نزديكى مفصل آرنج به سه شاخه تقسيم مى‌شوند:


[1] مقصود از صفاق در اينجا سخت شامه مى‌باشد، جرجانى در اين خصوص مى‌گويد: ... غشا را با قحف پيوسته كند تا گرانى غشا از دماغ برداشته باشد و اين غشا غليظتر است و او را الغشا الثخين گويند و الصفيق نيز گويند (ذخيره ص 43).

[2] مقصود از «طاقين» دو غشاى‌ام الجافيه (سخت شامه) وام الرقيق (نرم شامه) مى‌باشد (گزيده از جامع الشرحين ص 330).

[3] به معصره، بركه نيز مى‌گويند فضايى كه خون از عروق بدان فشرده مى‌شود و در آن محل جمع مى‌گردد.

جرجانى در ذخيره مى‌گويد: اندر پس حجابى كه ميان بخش نخستين و دومين دماغ هست، گشادگى است كه خون اندر وى گرد آيد، آن را معصره گويند.

[4] مقصود، دو بطن مقدم و مؤخر است كه به اعتبار قرار گرفتن در دو جانب بطن وسط، جلو محسوب مى‌شود.

[5] جيلانى مى‌گويد: مقصود از شبكه مشيميه در اينجا نرم شامه مى‌باشد.

[6] وريدهاى دست از وريد اجوف بالارو (تحتانى) منشأ مى‌گيرد.

[7] وريد سفاليك (Cephalic Vein(.

گفته شده قيفال تعريب شده كيفالس از لغت سريانى مى‌باشد كه به معناى انتها است زيرا اين وريد در انتهاى ذراع قرار دارد برخى نيز آن را تعريب شده از كيفالس به معناى سر مى‌دانند وريد سرى، زيرا فصد آن باعث پاك سازى سر مى‌گردد.

نام کتاب : ترجمه قانون در طب نویسنده : ابن سينا    جلد : 1  صفحه : 526
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست