نام کتاب : ترجمه قانون در طب نویسنده : ابن سينا جلد : 1 صفحه : 510
زير شاخه بزرگتر در جلوى شكاف پيشين از داخل شكاف واقع در استخوان
صدفى به سوى شبكه وارد مىگردد، بلكه در حقيقت شبكه از به هم پيوستن آنها بافته
مىگردد، رگها در رگها، لايهها بر لايهها و شاخهها بر شاخهها بدون اين كه
بتوان يكى از آنها را به تنهايى بدون چسبيدگى و پيوسته بودن به ديگرى چون شبكهاى،
جدا نمود، رشتههاى شريان در قسمت جلو، عقب، راست و چپ به صورت گسترده در بين شبكه
پراكنده مىباشد، سپس با تجمع و به هم پيوستن آنها- چنانچه در ابتدا بود- يك زوج
شريان تشكيل مىگردد و براى آن در غشا (ستبر)
[1] شكافهايى ايجاد مىشود و از آن به سوى مغز بالا مىرود و در غشاى
نازك (چسبيده به مغز) [2]
پراكنده مىگردد، سپس در گوهر مغز به سوى بطنهاى آن و صفاق بطن فرو مىرود و در
آنجا دهانه شاخههاى بالا آمده شريانى با دهانه شاخههاى رگهاى وريدى پايين آمده
به هم مىرسند. [3]
اين شريانها بالا مىروند و آن وريدها پايين مىآيند، زيرا وريدها
خون را به مغز مىريزانند و آن را سيراب مىگردانند، لذا بهترين وضعيت براى
آوندهاى خون رسان وارونگى انتهاى آنها است [4]، ولى اين شريانها روح [5] را به مغز مىرسانند و روح جسم لطيف (سبك) متحرك بالارو است كه براى
ريزش آن نيازى به وارونه بودن آوند آن نمىباشد، بلكه اگر چنين وضعيتى داشته باشد
باعث زياده روى در تخليه خونى كه روح را همراه دارد مىگردد و علاوه بر آن به
دشوارى حركت روح مىانجامد، زيرا حركت روح به سمت بالا آسانتر است. [6]
به سبب حركت و لطافتى كه در گوهر روح وجود دارد به اين كه روح (از
طريق شريان) در مغز انتشار يابد و مغز را گرمى بخشد و نياز آن را بر آورده گرداند،
بسنده شده
[3] عبارت ترجمه شده در نسخه آملى چنين آمده «تلاقى فوهات شعبها
التى قد تصغرت ثمة بفوهات الشعب العروق الوريدة النازلة»، و در نسخه تهران چنين
است «قد صغرت بمرّة» يعنى: دهانه شاخههاى شريانى كه به يكباره كوچك شده ....