نام کتاب : ترجمه قانون در طب نویسنده : ابن سينا جلد : 1 صفحه : 468
براى بستن (خم شدن) انگشت شست بر يك ماهيچه اكتفا گرديد، در صورتى هر
يك از چهار انگشت ديگر توسط دو ماهيچه بسته مىگردد، زيرا با اهميتترين عمل چهار
انگشت، بسته شدن است و مهمترين عمل شست، باز شدن و از انگشت اشاره دور گرديدن
مىباشد.
(ماهيچه سوم)
در حقيقت براى بستن و خم كردن كف دست نيست
[1] ليكن وتر خود را به سوى باطن استخوان كف دست مىفرستد و روى آن
گسترده و پهن مىگردد تا آن را در تقويت حس فايده بخشد
[2] و مانع رويش مو بر آن گردد [3] و براى باطن كف دست، تكيه گاه باشد و چاره جويى كف دست را تقويت نمايد، [4] اين بود ماهيچههاى روى مچ. [5]
(ماهيچههاى استخوان كف)
ماهيچههاى قرار گرفته روى خود استخوان كف، هيجده ماهيچهاند كه يكى
روى ديگرى در دو رديف چيده شدهاند، يك رديف پايين و داخلى
[6] و رديف ديگر بالا و خارجىِ متمايل به پوست دست قرار دارند.
ماهيچههاى رديف پايين هفت عدد مىباشند، پنج عدد از آنها انگشتان را
به سوى بالا گرايش مىدهند و از اين تعداد، ماهيچه انگشت شست از اولين استخوان مچ
مىرويد، و ماهيچه ششم كوتاه و پهن است با رشتههاى ليفى مايل و سر آن به موازات
انگشت ميانى به استخوان كف دست پيوسته مىباشد، وتر آن به انگشت شست متصل، و آن را
به سمت پايين مايل مىگرداند، ماهيچه هفتم نزد انگشت كوچك قرار داده شده و از
استخوان كف كه بعد از انگشت كوچك قرار دارد، شروع مىشود و آن را به سمت پايين
مايل مىگرداند،
[1] با اين كه در مقام تقسيم در عداد ماهيچههاى انقباضى محسوب
مىشود.
[2] زيرا باطن كف براى لمس اشيا به حس بيشترى نياز دارد.
[3] زيرا با غلبه عصب در تشكيل اين ماهيچه و برودت آن انعقاد بخار
دخانى (ماده مو) منتفى مىگردد و وترهاى موجود نيز مانع نفوذ بخار دخانى از منافذ
پوستى مىباشد.
[4] تا در اثر نگه دارى محكم اشيا آسيب به استخوان كف وارد نگردد.
[5] مقصود ماهيچههايى كه از ساعد آمده و روى مچ عبور مىنمايد،
در نسخه آملى ماهيچههاى روى ساعد دارد.