نام کتاب : ترجمه قانون در طب نویسنده : ابن سينا جلد : 1 صفحه : 451
جناغ به سوى غضروف سپرى مىباشد و در بسيارى از حيوانات زوج ديگرى آن
را همراهى مىكند.
دو زوج ماهيچه ديگر، يكى از آنها دو ماهيچه مىباشند كه از عقب سر به
سوى غضروف طرجهالى مىآيند و با آن پيوند مىخورند و هرگاه انقباض يابند، طرجهالى
را بلند مىكنند و به سمت عقب مىكشند، پس از چسبيدن به غضروف سپرى دور مىگردد و
در نتيجه فضاى حنجره توسعه مىيابد.
زوج ديگر دو ماهيچهاش (از لامى) به دو كناره غضروف طرجهالى مىآيند [1]، پس هرگاه دچار انقباض گردند، آن را
از غضروف سپرى جدا مىنمايند و (به سوى دو جانب) در عرض مىكشند پس در گستردن
حنجره يارى مىنمايد. [2]
ماهيچههاى تنگ كننده حنجره
از آن ميان، يك زوج ماهيچه از سوى استخوان لامى مىآيد و به غضروف
سپرى متصل مىشود، سپس پهن مىگردد و بر غضروف بىنام مىپيچد تا اين كه انتهاى هر
يك از آن دو ماهيچه، پشت غضروف بىنام يكى مىگردد، پس هرگاه انقباض يابد، حنجره
را تنگ مىگرداند. [3]
از آنها چهار ماهيچه [4] مىباشند، چه بسا گمان شده كه دو ماهيچه مضاعف [5] مىباشند كه دو جانب غضروف سپرى را با
غضروف بىنام متصل مىگردانند، پس هرگاه دچار انقباض گردند، پايين حنجره را تنگ
مىگردانند و گاه چنين تصور مىشود كه يك زوج از آن دو، تويى (آسترى) و زوج ديگر
رويى مىباشد. [6]
[1] هر فرد از اين ماهيچه به جانبى از طرجهالى از سمت پايين متصل
مىشود.
[2] يعنى با كشيدن غضروف به كناره، زوج پيشين را در اتساع فضاى
حنجره مساعدت مىنمايد.