نام کتاب : ترجمه قانون در طب نویسنده : ابن سينا جلد : 1 صفحه : 393
قاعده اين دو، نزديك درز رستنگاه دندانها نمىباشد، بلكه جلوتر از
آن (در بالا) درزى عرضى كشيده شده كه قطع كننده (درزهاى سه گانه) و در نزديكى
قاعده سوراخهاى بينى قرار دارد، زيرا درزهاى سه گانه با عبور از اين درز عرضى خود
را به رستنگاه دندانها مىرسانند [1]. و پايين دو استخوان مثلث دو استخوان ديگر وجود دارد كه همه آن توسط
قاعده دو استخوان مثلث (از سمت بالا) و رستنگاه دندانها (از سمت پايين) و دو درز
كنارى، احاطه شده و درز ميانى اين دو استخوان را از يكديگر جدا مىگرداند، بنا بر
اين (ترسيمى كه از درزها و استخوانها شد) هر استخوان داراى دو زاويه قائمه نزد
درز جداكننده (درز ميانى) و دو زاويه حاده نزد دو دندان نيش و دو زاويه منفرجه (در
بالا) نزد قاعده سوراخهاى بينى مىباشد.
از درزهاى فك فوقانى، درزى است كه از درز مشترك بالا [2] به سوى ناحيه چشم شروع به پايين آمدن، [3] مىنمايد و با رسيدن به حفره چشم به
سه شاخه تقسيم مىگردد: شاخهاى در پايين درز مشترك با پيشانى و بالاى حفره چشم
(زير ابرو) عبور مىكند تا به ابرو وصل گردد و درز دوم پايينتر از آن بدون اين كه
وارد حفره چشم شود به ابرو وصل مىگردد، درز سوم نيز مانند آن دو بوده با اين
تفاوت كه پس از ورود به حفره چشم به ابرو وصل مىگردد، هر يك از اين سه درز نسبت
به درز زير ابرو پايينتر قرار دارند و از موضعى كه با درز بالايى در تماس است دور
مىباشند، ليكن استخوانى كه درز اول از اين سه درز آن را متمايز مىنمايد بزرگتر
است، سپس استخوانى كه درز دوم آن را متمايز مىنمايد
[4]) سپس استخوانى قرار دارد كه درز سوم آن را متمايز نموده است). [5]
[1] بنا بر اين قاعده اين دو استخوان مثلّث، درز عرضى متقاطع
مىباشد نه درز محاذى با رستنگاه دندانها.
[2] بين دو ابرو كه مشترك بين فك فوقانى و پيشانى است.
[3] پايين آمدن به اعتبار اتصال اين درزها به ابروها معنى پيدا
مىكند.
[4] مقصود از درز اول و استخوان بزرگتر كه توسط آن جدا گرديده
استخوان بعد از استخوان زوج (در گيجگاه) مىباشد زيرا اين استخوان بخشى از گيجگاه
و ابرو و بخشى از محل چشم را در بر دارد و مقصود از درز دوم و استخوان دوم
استخوانى است كه در موضع چشم قرار دارد و محل عبور اعصاب فك فوقانى مىباشد و
استخوان سوم كه كوچكترين آنهاست استخوانى است در مجراى اشكى چشم. (شرح حكيم على
جيلانى، ص 205)
[5] اضافه از نسخه آملى، وى در حكمت وجود اين درزها مىگويد: بنا
بر اين در هر دو طرف كره چشم سه استخوان توسط درزهايى از هم جدا مىباشند و برخى
به لحاظ آشكار نبودن اين دروز، تنها يك استخوان در هر طرف تصور مىكنند و حكمت اين
درزها در آن است كه فضولاتتر مغزى كه بسيار به سوى چشم ريزش مىنمايد با تحليل از
اين منافذ مانع آسيب و فساد چشم گردد و ريزش اشك نيز به دليل ازدياد همين
فضولاتتر مىباشد و اين كه بيشتر در اثر گريستن اشك جارى مىگردد بدان دليل است
كه هرگونه درد و ناراحتى باعث تسخين قلب مىگردد و در نتيجه بخارات از دل و اطراف
آن به سوى مغز متصاعد مىگردد و چون هنگام تصاعد غلظت مىيابد امكان نفوذ از
پردههاى دماغى را ندارد لذا مغز آن فضولات را به سوى چشمها سرازير مىنمايد به
خاطر ارتباط پردههاى دماغى با چشمها لذا از اين درزها پاكسازى انجام مىگردد.
(گزيده از شرح آملى، ص 205)
نام کتاب : ترجمه قانون در طب نویسنده : ابن سينا جلد : 1 صفحه : 393