responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه قانون در طب نویسنده : ابن سينا    جلد : 1  صفحه : 350

برخوردار است‌ [1] و حاوى حرارت غريزى (از سوى معده) مى‌باشد در عمل گوارش آن را يارى مى‌دهد، لذا گندم جويده شده در دهان مى‌تواند دمل‌ها و زخم‌ها را نُضج آورد در حالى كه آرد خمير شده در آب يا پخته شده در آن چنين نيست‌ [2]، و طبيبان در اين باره مى‌گويند: دليل گوارش و هضم اندك در غذاى جويده شده در دهان، نبودن مزه و بوى پيشين در آن است (پس هضم و گوارش دهانى نيز وجود دارد).

سپس غذا با ورود به معده، گوارش كامل مى‌يابد و اين نه تنها به سبب حرارت معده است، بلكه حرارت اعضاى پيرامون معده، نيز در آن مؤثر است، لذا از جانب راست معده، كبد و از جانب چپ آن طحال- و طحال به وسيله بافت خود گرما ايجاد نمى‌كند

بلكه توسط شريان و وريدهاى فراوان در آن گرما ايجاد مى‌گردد- و از سمت جلو، توسط پرده ثرب پيه‌اى، كه به سبب پيه حرارت را به سرعت مى‌پذيرد و آن را به معده منتقل مى‌كند، و از سمت بالا توسط قلب به سبب گرم نمودن پرده حجاب‌ [3]، باعث گرم شدن معده مى‌گردد.

هرگاه غذا در معده گوارش نخستين يابد، در پاره‌اى از حيوانات‌ [4] به خودى خود و در بيشتر آنها به كمك آميخته شدن با نوشيدنى به كيلوس تبديل مى‌گردد، و كيلوس ماده‌اى روان، مانند آش جوى غليظ، يا آب جو [5] از لحاظ نرمى و سفيدى مى‌باشد، پس از آن، بخش لطيف كيلوس از (انتهاى) معده و نيز از روده‌ها از راه رگ‌هاى موسوم به ماساريقا [6]


[1] نضج و پختگى بزاق دهان، به سبب وجود حرارت غريزى در آن است و در صورت فقدان حرارت غريزى به تعفّن مى‌گراييد.

[2] اين دليل از خارج بر وجود نوعى هضم و گوارش در دهان گواهى مى‌دهد.

[3] پرده ديافراگم، حجاب ناميده مى‌شود؛ زيرا بين قلب (دستگاه تنفسى) و معده (دستگاه گوارشى) قرار مى‌گيرد.

[4] مانند مار كه بدون نياز به آب گوارش صورت مى‌گيرد.

[5] واژه «كشك» كه در تعريف كيلوس بيان شده در زبان عربى به آب جو اطلاق مى‌گردد، در لسان العرب مى‌آيد: الكشك: ماءالشعير. ولى تحقيق اين است كه «كشك شعير» به معناى آش جو مى‌باشد، لذا شيخ آن را از آب جو جدا ذكر نمود و شاهد آن تعبير على بن عباس اهوازى است كه مى‌گويد: هرگاه جو با آب پخته گردد و از آن كشك به عمل آيد ... (كامل الصناعه، ج 1، ص 181) البته ممكن است شيخ از كلمه كشك فارسى استفاده كرده باشد، چنان كه كاربرد برخى از واژگان فارسى در قانون به چشم مى‌خورد، مانند: دوغ، ماست، كدخدا و ....

[6] وريدهاى مزانتريك.

نام کتاب : ترجمه قانون در طب نویسنده : ابن سينا    جلد : 1  صفحه : 350
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست