نام کتاب : ترجمه قانون در طب نویسنده : ابن سينا جلد : 1 صفحه : 286
فصل دوم موضوعات علم طب
از آنجا كه نگاه علم پزشكى به بدن انسان از لحاظ تندرستى و نبود آن
مىباشد، و علم كامل به هر چيزى با شناخت اسباب آن (اگر سبب شناخته شدهاى داشته
باشد) به دست مىآيد، لذا بايد در علم طب، اسباب تندرستى و بيمارى شناخته شود.
تندرستى و بيمارى و اسباب آن دو، گاه آشكار و گاه پنهان است كه حواس
از درك آن ناتوان مىباشد، بلكه از راه مشاهده علائم و عوارض مىتوان بدان استدلال
نمود، پس بايد در علم طب (علاوه بر شناخت اسباب) عوارضى را كه بر تندرستى و بيمارى
عارض مىگردد، شناخت، بنا بر اين در علوم حقيقى (نه اعتبارى) چنين تبيين شده كه
علم، به هر مقولهاى با شناخت اسباب و مبادى
[1] آن علم حاصل مىشود و در فرض نبود اسباب و مبادى، بايد از طريق
عوارض و لوازم ذاتى [2]،
آن را شناخت.
اسباب چهارگانه
با توجه به آنچه گفته شد، اسباب چهارگانه
[3] كه شناخت تمامى ابعاد هر چيز (از علوم حقيقى) متوقف بر شناخت آنها
مىباشد، عبارتند از:
1. سبب مادى 2. سبب فاعلى 3. سبب صورى 4. سبب غايى.
تندرستى و بيمارى نيز از اين قاعده بيرون نيست و براى آن اسباب
چهارگانه
متصور مىباشد.
[1] مبادى علم، به مقدّمات و تعاريف آن اطلاق مىگردد.
[2] عوارض، آنچه بر چيزى عارض گردد و قابل انفكاك از آن باشد و
لوازم ذاتى، آنچه لازم ذاتى چيزى باشد و غير قابل انفكاك از آن.
[3] براى وجود هر چيزى چهار سبب لازم است؛ به عنوان مثال براى
ايجاد يك ساختمان: 1. سبب مادى آن، مصالح 2. سبب فاعلى آن، بنّا 3. سبب صورى آن،
نقشه 4. سبب غايى آن، سكونت مىباشد.
نام کتاب : ترجمه قانون در طب نویسنده : ابن سينا جلد : 1 صفحه : 286