نام کتاب : ترجمه قانون در طب نویسنده : ابن سينا جلد : 1 صفحه : 285
اشكال به تعريف علم طب
اين سخن كه حالات بدن انسان سه گونه است: تندرستى، بيمارى و حالت
سوم، (نه تندرستى و نه بيمارى) [1] و شما در تعريف علم طب تنها به دو حالت (تندرستى و بيمارى) اكتفا
نموديد، اشكالى نابجا است زيرا اگر اشكال كننده به درستى انديشه كند، يكى از دو
فرض را لازم نمىيابد يا نظريه تثليث (سه حالت براى بدن) را لازم نمىبيند و يا بر
فرض درستى آن، تعريف ما را خالى از آن نمىيابد، پس بنابر فرض درستى اين نظريه،
تعريف ما آن را نيز شامل مىگردد، زيرا ما در تعريف گفتيم: از لحاظ تندرستى و نبود
آن، و تعبير «نبود تندرستى»، متضمّن هر دو حالت بيمارى و حالت سوم مىباشد، كه بر
حالت سوم، تعريف تندرستى صدق نمىكند، زيرا تندرستى، ملكه
[2] يا حالتى است كه همه افعال و حركات انسان از اعضاى مربوط به آن به
درستى صادر گردد.
براى تندرستى جز اين، تعريف ديگرى نيست، مگر اين كه تعريف تندرستى را
(با آوردن قيود اضافى) محدود كنند [3]، چنان كه تمايل به آوردن قيود و شروطى كه نيازى به آنها نيست در
تعاريف ديده مىشود.
البته با طبيبان در اين باره نبايد مجادله نمود، زيرا ايشان در اين
گونه موضوعات طرف مناقشه نيستند و براى هر دو طرف در اين كشمكش فايدهاى در علم طب
مترتب نمىباشد و براى دانستن حقيقت در اين باره بايد به قوانين و اصول صنعت
ديگرى- يعنى علم منطق- مراجعه نمود.
[1] قائلين به نظريه تثليث براى حالت سوم، وضعيت سالمندان و
خردسالان و ناقهين را مثال مىزنند.
[2] ملكه، كيفيت نفسانى راسخ و ثابت را گويند و حالت، كيفيت غير
ثابت را گويند. شيخ الرئيس در اينجا و در منطق شفاء تندرستى و بيمارى را ملكه و
عدم ملكه مىداند در اين صورت، حدّ وسط (حالت سوم) جاى ندارد، زيرا در متقابلان،
واسطه نيست.
[3] جالينوس در مقام تعريف تندرستى چنين گويد: (تندرستى هيأتى است
كه بدن انسان در مزاج و تركيب خود بطورى باشد كه همه افعال اعم از حيوانى، نفسانى
و طبيعى، در همه اوقات به درستى صادر گردد.) با اين تعريف و قيود اضافى آن مىتوان
حد وسط (حالت سوم) را تصور نمود.
نام کتاب : ترجمه قانون در طب نویسنده : ابن سينا جلد : 1 صفحه : 285