نام کتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات نویسنده : بهشتى، احمد جلد : 1 صفحه : 64
نادر، مانعى پيدا شده باشد كه يا از تأثير حرارت صد درجه كاسته است
يا آب را از جوشيدن مانع شده است.
چرا خستگى و كلال؟
فرض اين است كه قواى حسى و حركتى، قوايى غيرطبيعى نيستند. بنابراين،
جاى پرسش است كه چرا اعضاى بدن از انجام كارى كه طبيعى آنهاست، دستخوش كلال و
ملال مىشوند؟
اگر اعضاى بدن از انجام كارى كه طبيعى آنها نيست، فرسوده شوند، جاى
شگفتى نيست؛ ولى اگر از كارهايى كه طبيعى آنهاست، فرسوده شوند، چرا جاى شگفتى
نباشد؟
پاسخى كه خواجه [1] و صدر المتألّهين [2] به پرسش بالا دادهاند اين است كه در اعضاى بدن- اعم از اعضاى حسى و
اعضاى حركتى- دو طبيعت است: يكى طبيعت عناصر بسيط و سازنده اعضا و ديگرى طبيعت
عضوى كه مركّب از عناصر بسيط است. فعلى كه بهطور طبيعى از اعضا صادر مىشود،
مقتضاى طبيعت خود اعضاى مركّب است، نه طبيعت عناصر بسيطى كه سازنده آنهايند. به
همين جهت است كه فعل اعضا براى خود اعضا، طبيعى و براى عناصر سازنده آنها قسرى
است. هر موجودى نسبت به فعل طبيعى خود همآهنگ و سازگار و نسبت به فعل غير طبيعى
يا قسرى خود، ناهمآهنگ و ناسازگار است. مغناطيس، آهن را بهطور طبيعى جذب مىكند
و اگر يك عامل خارجى، آهن را از حوزه جذب آن خارج كند، عدم جذب آهن، برايش قسرى و
غيرطبيعى است.