نام کتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات نویسنده : بهشتى، احمد جلد : 1 صفحه : 48
و ليس إذا كان يعرض لها مع كلال الآلة كلال يجب أن لا يكون لها فعل
بنفسها. [1]
و ذالك لأنّك علمت أنّ استثناء عين التّالى لا ينتج. [2]
و أزيدك بيانا فاقول: إنّ الشّىء قد يعرض له من غيره ما [3] يشغله عن فعل نفسه؛ فليس ذلك دليلا
على أنّه لا فعل له فى نفسه و أمّا إذا وجد- و قد لا يشغله غيره [4]- فلا يحتاج إليه [5]؛ فدلّ على أنّ له فعلا بنفسه. [6]
ترجمه
تبصره
هرگاه نفس ناطقه، نيروى اتّصال به عقل فعّال را به دست آورد، از
نبودن آلات بدنى زيان نمىبيند؛ زيرا چنانكه دانستى، به ذات خويش تعقّل مىكند.
اگر نفس ناطقه به آلت بدنى تعقّل مىكرد، هرگاه آلت بدنى دستخوش
كلال مىشد، قوّه عاقله هم دستخوش كلال مىشد. همانگونه كه قواى حس و حركت،
دستخوش كلال مىشوند. [7]
ولى اين كلال، عارض قوّه عاقله نمىشود؛ بلكه چه بسا قواى حسى و
حركتى در مسير انحلال قرار دارند و قوّه عاقله يا ثابت در مسير نمو و افزونى است.
و چنين نيست كه هرگاه با كلال آلت، قوّه عاقله دستخوش كلال شود،
براى آن،
[1] . اين جمله به منزله وضع تالى قياس استثنايى بالا است كه منتج
نيست.
[2] . در قياس شرطى استثنايى تنها وضع مقدّم و رفع تالى منتج است.