نام کتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات نویسنده : بهشتى، احمد جلد : 1 صفحه : 412
و اما كيفرى كه بر جهتى ديگر از سوى يك مبدأ خارجى است، حديثى ديگر
است.
مقصود او اين است كه دليلى كه بر وجود يك عامل خارجى بر عذاب دلالت
مىكند، دليل سمعى و نقلى است و اما دليلى كه دلالت مىكند بر اينكه عذاب و كيفر،
نتيجه عمل يا خود عمل است، دليل عقلى است و اگر دليل سمعى با دليل قطعى عقلى تعارض
كند، چارهاى جز تأويل دليل سمعى نيست؛ مگر اينكه دليل سمعى به اندازهاى از نظر
صدور و دلالت، قوى باشد كه يقين حاصل از دليل عقلى را متزلزل كند. در اينصورت،
فيلسوف بايد در دليل عقلى خود تجديدنظر كند، تا به حقيقت برسد؛ ولى اگر يقين حاصل
از دليل عقلى هيچگونه تزلزلى پيدا نكند، چارهاى جز تأويل دليل نقلى نيست.
پاسخ دوم:
تأويل دليل نقلى يا تزلزل دليل عقلى در صورتى است كه راهى براى جمع
ميان آنها وجود نداشته باشد. چه مانعى دارد كه عذاب مجرمان و كيفر گنهكاران به دو
صورت باشد؟ يعنى آنها هم از ناحيه عمل يا نتيجه عمل، معذّب واقع شوند و هم از
ناحيه عامل خارجى و عذابكننده ديگرى غير از عمل و نتيجه عمل؛ لكن پذيرش اينكه
عامل خارجى نيز در كيفر گنهكاران نقش دارد، مستلزم بازگشت اشكال شرور است. در
اينصورت، انسان از يكسو در افعال و ملكات خود، محكوم قضا و قدر است و از سوى
ديگر، خدايى كه خير محض و فاعل خير است، به انسان گنهكار، شر و عذاب مىرساند.
اگر بخواهيم با حفظ دلالت ظواهر آيات و روايات بر صدور عذاب از سوى
مبدأ خارجى، اشكال را برطرف كنيم، آيا راهى داريم به اينكه عذاب خدا و مأموران
عذاب او را هم خير بدانيم و به حسن و نيكى و زيبايى آن رأى دهيم، يا راهى نداريم؟
شيخ الرئيس معتقد است كه راه داريم و براى همين است كه مىگويد:
نام کتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات نویسنده : بهشتى، احمد جلد : 1 صفحه : 412