نام کتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات نویسنده : بهشتى، احمد جلد : 1 صفحه : 357
تنها دو قسم آنها واجب است كه از صانع حكيم صادر شود، و از ذكر
نمونههايى درباره قسم دوم و بيان چند نكته مهم، به بيان مطلبى مىپردازد كه نتيجه
كلى اين فصل است. او مىگويد:
فالشّرّ داخل فى القدر بالعرض، كأنّه- مثلا- مرضيّ به بالعرض؛
بنابراين، شرّ- بالعرض- در قدر داخل است. گويى- بالعرض- مورد رضاى
خالق مىباشد.
شرّ حقيقى نه بالذات، داخل در نظام قضا و قدر است و نه بالعرض؛ چراكه
معدوم است. عدم ذات، متعلّق عنايت واجب الوجود نيست و اما عدم كمال ذات هم بالذات،
متعلّق عنايت نيست.
خداوند، كورى را خلق نمىكند، بلكه كور، مخلوق اوست و البته كورى از
باب اعدام و ملكات است و حظّى از وجود دارد و همين هم بالعرض، در نظام قضا و قدر
داخل است.
شرّ نسبى، بالذات داخل در نظام قضا و قدر الهى نيست؛ ولى بالعرض داخل
است.
آب و آتش و حيوانات موذى و قواى شهوى و غضبى، از نظر وجود، بالذات در
نظام قضا و قدر داخلند و وجود آنها خير است؛ ولى از لحاظ نسبتى كه با موجودات ديگر
پيدا مىكنند و شرّى كه از اين لحاظ بر وجود آنها مترتّب است، بالعرض در نظام قضا
و قدر داخلند و به اين لحاظ هم شرّ آنها نادر است.
اشكالات امام فخر رازى و نقد آنها
1. بحث ناروا
او مىگويد: فيلسوفان حق ندارند درباره مسئله خير و شر به بحث
بپردازند؛ چرا كه آنها بر طبق اصولى كه دارند، نه خداى عالم را فاعل مختار
مىدانند و نه حسن و قبح عقلى را قبول دارند.
نام کتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات نویسنده : بهشتى، احمد جلد : 1 صفحه : 357