نام کتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات نویسنده : بهشتى، احمد جلد : 1 صفحه : 319
از آن محروم نمىماند. شريفترين چيزىكه به هيولا تعلّق مىگيرد،
نفس ناطقه است. جايز نيست كه نفسهاى ناطقه با بدنها يا بدون بدنها، بهطور دفعى
موجود شوند. بنابراين، برحسب ادوار و اكوار و به حسب استعدادها، نفسهاى آدمى طى
قرنهاى پىدرپى كمكم موجود مىشوند و به سوى پروردگار خود باز مىگردند. [1]
مقتضاى آيه شريفه إِنَّا لِلَّهِ وَ
إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ[2] همين است كه تمام نفسها، بازگشت به خداوند داشته باشند.
نكته
خواجه در پايان توضيحات خود درباره قضا و قدر مىفرمايد:
و الجواهر العقليّة و ما معها موجودة في القضاء و القدر مرّة واحدة
باعتبارين، و الجسمانيّة و ما معها موجودة فيهما مرّتين؛
[3]
جواهر عقلى و هرچه با آنهاست، يكبار در قضا و قدر به دو اعتبار
موجودند و صور جسمانى و هرچه با آنهاست، دو بار در قضا و قدر، موجودند.
حكيم سبزوارى در توضيح كلام خواجه و توجيه آن، مىگويد:
مقصود اين است كه همه جواهر عقلى در علم بارى تعالى به نحو اجمال
موجودند و همين، قضاست و چون اين علم اجمالى عين كشف تفصيلى است، قدر است ...
اينكه وجود جواهر عقلى در قضا و قدر، يك بار است، براى اين است كه تفاوت ميان
مجمل و مفصّل، در نحوه ادراك است، نه به مدرك. و اما صور جسمانى هم در قضا به وجود
اجمالى موجودند و هم در قدر، به وجود تفصيلى.
[4]