نام کتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات نویسنده : بهشتى، احمد جلد : 1 صفحه : 317
است؛ ولى اين امر معقول و كلى، مىتواند منحصر در فرد و جزئى باشد؛
چراكه علتهاى ناقص، او را چندان محدود و مقيّد مىكنند كه جز يك فرد براى او باقى
نماند، خود علتهاى ناقص نيز محكوم به همين حكمند، با حصول علتها، سببها و شرايط
اعدادى، هر پديدهاى آماده مىشود كه فيض وجوب و وجود را از واجب الوجود كه در رأس
تمام علتهاى طولى است، دريافت كند و صد البته كه در محدوده زمان و مكان.
وجود تدريجى ماديّات
به حكم عنايت و قضا صورتهاى عقلى تمام موجودها- چه مجرّد و چه
مادّى- در علم عنايى و قضايى واجب الوجود، موجودند، با اين فرق كه علم عنايى، به
نظام احسن موجودها تعلّق مىگيرد و علم قضايى، به جمله موجودها، متعلّق است، [1] ولى مقتضاى حضور صورتهاى عقلى
موجودهاى مادّى در علم عنايى و قضايى واجب الوجود، اين نيست كه تمام صورتهاى
متباين مادّى، يكباره بر ماده افاضه شوند؛ چراكه مستلزم جمع ميان متباينهاست و
از آنجا كه جمع متباينها محالند، يا بايد صورتهاى مادّى اصلا افاضه نشوند و
اين، مستلزم تعطيل فيض است يا بايد كمكم افاضه شوند. حكمت خداوند و عنايت او،
همين را اقتضا مىكند.
به همين جهت است كه خداوند، از راه حركت اجسام و اجرام، [2] زمان را پديد آورد كه به قول حكما
بىآغاز و بىفرجام و به قول متكلّمان منقطع الطرفين است.
موجودهاى مادّى بر بستر زمان و حركت قرار دارند؛ چراكه احوال ماده-
اگر نگوييم:
جوهر ماده- تغيير مىكند و استعدادهاى گوناگون پديد مىآيد و بدين
ترتيب، تمام صورتهاى مادّىاى كه امكان وجود دارند، از فيض وجود برخوردار مىشوند
و
[1] . ر. ك: الاشارات و التنبيهات، تعليقه قطب الدين رازى صاحب
«المحاكمات»، ج 3، ص 318.
[2] . خواه به نحو حركت در مقوله جوهر يا حركت در مقولههاى عرضى.
نام کتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات نویسنده : بهشتى، احمد جلد : 1 صفحه : 317