فيلسوفان اسلامى برآنند كه بديهيّات، تنها يك قسمند و آن هم اوّليّات
است؛ چرا كه تنها، همين قسم است كه در تصديق آنها تنها به تصوّر موضوع و محمول
نياز است و هيچ مثونه زايدهاى ندارد؛ ولى بقيّه، يا به قياس خفى [2] يا به قياس مقارن [3] يا حواسّ ظاهر يا استماع از گروهى كه
توافق آنها بر كذب محال باشد و يا حدس، نياز دارند.
5. تصوّر فعلى و انفعالى
اين همان تقسيمى است كه در اين فصل، مورد نظر شيخ الرئيس است.
از آنجا كه وى در فصل پيش، پس از ردّ نظريّه اتّحاد عاقل و معقول،
نظريّه ارتسام را مطرح كرد، در اين فصل مىخواهد ببيند علم ارتسامى واجب الوجود
چگونه به دست مىآيد. از اينرو، بر آن شد تا علم حصولى را به فعلى و انفعالى
تقسيم كند.
كاملا آشكار است كه اين تقسيم در علم حضورى جارى نيست.
علم فعلى، سبب معلوم و علم انفعالى، برگرفته از معلوم است. به سخنى
ديگر،
[1] . زين الدين مجاور جورابچى، خودآموز منظومه در فن منطق، ص 208.
[2] . در تجربيّات، يك قياس خفى نقش دارد. مىگوييم: «لو كان هذا
اتّفاقيّا لما كان دائميّا أو أكثريّا» سپس با رفع تالى، رفع مقدّم مىكنيم.
[3] . در مورد فطريّات مىگويند: «قياساتها معها» مانند قضيّه:
«الأربعة زوج» به اين لحاظ است كه ما به قياس مقارن تعبير كردهايم.
نام کتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات نویسنده : بهشتى، احمد جلد : 1 صفحه : 207